حالا حتی اگر به هر دلیلی ، اعتقادی به خالق این جهان ندارید!! جای بحث دیگری باز میشود که الان مجالش نیست!!!

اما بهر روی چرا باید بود؟

هدف خوردن و خوابیدن و استفاده حداکثری از همه شهوات است؟

هدف استثمار دیگران است؟

یا برای آنکه فرزاندنمان خوشبخت باشند باید به هر دری بزنیم؟

یا شاید بسیاری از موارد دیگر که من درک نمی کنم!!

اما شما عزیزانی که در دنیای وبلاگ قدم می زنید، مشخص  است که اهل خواندن هستید.

پس خواهشا برای یکبار هم که شده با خود بیندیشیم

زکجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود؟

به کجا می روم آخر ننمائی وطنم!!!

با خودمان که میشود ، روراست باشیم!!

این میشود شروع تفکر!!!

فکر اصلی انسانسیت همین است و الباقی فرع هستند

حالا بماند که در عصر حاضر اندیشه همه لذت است و لذت طلبی!!!

لذت از همه چیز و هر جیز ممکن!!

اما باید بیندیشیم که انتهای این لذت جوئی چیست وکجاست؟

بی شک همه افرادی که در استفاده از لذات و شهوات زیاده روی کرده اند

اگر به مشکلی بر نخورند، اعتراف می کنند که این راه بن بست است وپایانی دارد!!

نمی دانم ، باور می کنید ، بیش از این درک نمی کنم.مطمئنا این سقف تفکر من است.

اما با همین سطح اندک فهم وشعور و درک ، برای شهوات ولذات ، محدودیت قائلم.

و این با انسانی که همیشه در پی بینهایت ا ست ، نمی سازد!!

اینها انسان را محدود می کند.

پس باید راه را در جا و مکان دیگری جستجو وپیدا کنیم.