یه کاغذ پاره ی ریزو نگه داشتی توی مشتت

بهم گفتی بیا بازی گرفتی دستاتو پشتت

بهم گفتی واسه عشقم یه جورایی دودل هستی

برای کشتن تردید به گل یا پوچ دل بستی...

تموم زندگیمونو گذاشتی توی این بازی

میون موندن و رفتن یه کاغذ پاره شد قاضی

گلو چرخوندی تو دستات نگاهت قلبمو لرزوند

یه لحظه صاحب گل شد یه لحظه پوچ باقی موند

من از چشمات فهمیدم که گل توی کدوم دسته

ولی هرگز نمیمونم توی راهی که بن بسته

حالا که قلبت از موندن توی آغوش من ترسید

همون بهتر که فرداتو نسازی با گل تردید

گل شکو خودت بردار من از پوچی هراسم نیست

خودم از قصد می بازم خودم از قصد حواسم نیست

***************

ترانه سرا:یاشار یکتا