جادوی کلمه

من باور دارم که کلمات جادو می کنند

کلمات پر از رندگی ، مرگ ، شادی ، غم و..... هستند

کلمه خود زندگی می کند

عمر کلمه به اندازه خلقت انسان است

کلمه بار دارد

کلمه حال دارد

کلمه زیباست

حتی اگر فرد نالایقی آنرا بکار ببرد

کلمه !!!!

رابط ما آنسانهاست

گرچه تعابیر هرکداممان از کلمات متغیر است

اما کلمه کلمه است

کلمه حساس است همچون گل سرخ

گاهی باید پرفشار باشد

و گاهی نرم ولطیف

جادوی کلمات را حس کردید

ساده و بی آلایش

گرچه گاهی هم پر طمطراق و پر افاده میشوند

اما آنها بی گناهند

مقصر کسانی هستند که اصلا شاید معنای واقعی کلمه را درک نکنند

ولی کلمات زیبا و زیادی را بکار می برند

بیائید از امروز در حق کلمه ظلم نکنیم

لااقل این یکی طلب کارمان نشود!!!

  • برباد رفته

چرا وبلاگ می نویسم؟

وقتی تصمیم گرفتم ،وبلاگ نویسی کنم ، هدفم نوشتن بود و نه چیز دیگری

اما ظاهرا از مسیر مورد نظرم فاصله گرفته ام و دلیل آنرا هم میشوددر عدم تمایل خودم به نوشن مطلب مشاهده کرد

من خواستم تا این وبلاگ به نوعی دفتر خاطراتم باشد

بنویسم برای خودم

برای همه آنچه دل مشغولی های من است

همه آنچه همچون بغضی گلویم را می فشارد

و اینکه چرا وبلاگ؟

خوب متاسفانه من از آن دسته  آدم هائی هستم که همیشه بساط لب تاپ و اینترنتم به راه هست

پس وبلاگ هم همیشه در دسترس من هست

هم اینکه خاصیت خصوصی بودن که نه

اما خاصیت ناشناس بودن را داشت!!!

ولی جریان به صورت دیگری پیش رفت

شاید روزهای اول از تعداد بازدید کنندگان و جامعه آماری آن متعجب شدم

اما آنچه افناد خیلی باب میل من نبوده و نیست

شاید مسیرم را عوض کنم

شاید

  • برباد رفته

متن ترانه : نقاب

هی‌ بازیگر ! گریه‌ نکن‌ ! ما همه‌مون‌ مثل‌ِ همیم‌ !
 صبحا که‌ از خواب‌ پا می‌شیم‌ نقاب‌ به‌ صورت‌ می‌زنیم‌ !
 یکی‌ معلم‌ می‌شه‌ وُ یکی‌ می‌شه‌ خونه‌به‌دوش‌ !
 یکی‌ ترانه‌ ساز می‌شه‌ ، یکی‌ می‌شه‌ غزل‌فروش‌ !
 یکی‌ رئیس‌ِ کارخونه‌ ، یکی‌ یه‌ قاتل‌ شرور !
 یکی‌ وکیل‌ ، یکی‌ وزیر ، یکی‌ گدا ، یکی‌ سپور !
 کهنه‌ نقاب‌ِ زنده‌گی‌ تا شب‌ رو صورتای‌ ماس‌ !
 گریه‌های‌ پُشت‌ِ نقاب‌ مثل‌ِ همیشه‌ بی‌صداس‌ !
 هر کسی‌ هستی‌ یه‌ دفه‌ قَد بکش‌ از پُشت‌ِ نقاب‌ !
 از رو نوشته‌ حرف‌ نزن‌ ، رهاشو از پیله‌ی‌ خواب‌ !
 نقشه‌ی‌ یه‌ دریچه‌ رُ رو میله‌ی‌ قفس‌ بکش‌ !
 برای‌ یک‌بار که‌ شده‌ جای‌ خودت‌ نفس‌ بکش‌ !
 کاشکی‌ می‌شد تو زنده‌گی‌ ما خودمون‌ باشیم‌ُ بَس‌ !
 تنها برای‌ یک‌ نگاه‌ ، حتا برای‌ یک‌ نفس‌ !
 تا کی‌ به‌ جای‌ خودِ ما نقاب‌ِ ما حرف‌ بزنه‌ ؟
 تا کی‌ سکوت‌ُ رَج‌ زدن‌ ، نقش‌ِ نمایش‌ِ منه‌ ؟
 آی‌ نمایشنامه‌نویس‌ ! نقش‌ من‌ُ به‌ من‌ بده‌ !
 نقش‌ِ جدال‌ِ آخرِ تن‌ به‌ تن‌ُ به‌ من‌ بده‌ !
 می‌خوام‌ همین‌ ترانه‌ رُ رو صحنه‌ فریاد بزنم‌ !
 نقابم‌ُ پاره‌ کنم‌ ، جای‌ خودم‌ داد بزنم‌ !
 هر کسی‌ هستی‌ یه‌ دفه‌ قَدبکش‌ از پُشت‌ِ نقاب‌
 از رو نوشته‌ حرف‌ نزن‌ ، رهاشو از پیلة‌ خواب‌
 نقشة‌ یه‌ دریچه‌ رُ رو میلة‌ قفس‌ بکش‌
 برای‌ یک‌ بار که‌ شده‌ جای‌ خودت‌ نفس‌ بکش

  • برباد رفته

تصویری از دنیای اطراف انسان‌ها(5)

۵- آمریکای شمالی گاهی فکر می‌کند که مرکز دنیاست. اگر این قاره را روی مشتری قراردهیم چه ابعادی خواهد داشت؟ به نظر خیلی ریز است.

  • برباد رفته

تصویری از دنیای اطراف انسان‌ها(4)

۴ -آیا واقعا فاصله‌ی ماه تا زمین انقدر زیاد است؟ بله، تمامی سیارات منظومه ی شمسی را می‌توان در فاصله ی زمین تا ماه جای داد.

  • برباد رفته

تصویری از دنیای اطراف انسان‌ها(3)

۳ -فاصله‌ی ماه از زمین را می‌توانید در تصویر زیر ببینید. به نظر خیلی دور میرسد نه؟

  • برباد رفته

تصویری از دنیای اطراف انسان‌ها(2)

۲ -منظومه‌ی شمسی:‌ زمین در منظومه‌ای که در آن هستیم اینجا قرار دارد. عطارد حتما خیلی گرم‌تر از زمین است.

  • برباد رفته

تصویری از دنیای اطراف انسان‌ها(1)

آیا تا به حال با خودتان فکر کرده‌اید که ما کجای دنیا هستیم؟ یک منظومه؟ یک کهکشان؟ واقعا این واژه‌ها به چه معنی هستند؟ تا چه اندازه دنیای اطراف ما بزرگ است؟ با زومیت همراه باشید.

گاهی انسان‌ها زندگی را بیش از حد جدی می‌گیرند. ما می‌توانیم کوچک‌ترین مسایل را به بزرگ‌ترین مشکلات خودمان تبدیل کنیم. انسان‌ها فشار و استرس‌های زیادی را تحمل می‌کنند، کارهای سخت و طاقت فرسا آن هم برای دریافت حقوقی برای زندگی کردن. زندگی امروزه‌ی انسان‌ها تبدیل به یک حلقه‌ی بی‌پایان از کارهای تکراری شده است. آیا بشریت برای این خلق شده است؟

ولی بعضی‌ها این‌طور فکر نمی‌کنند. این کاری نیست که انسان‌ها برای انجام آن برنامه‌ریزی شده‌اند. قطعا شما هم، چنین احساسی داشته‌اید. گاهی با خودتان فکر می‌کنید که آیا واقعا زندگی یعنی انجام کارهای تکراری هر روز پشت سر هم؟ اگر فیلم ماتریکس را دیده باشید حتما به یاد دارید که مورفیس این جمله را به زبان آورد.

تو در تمام زندگی‌ات این را حس کرده‌ای. حس کردی که یک چیزی در این دنیا غلط است، و نمی‌دانی که آن چه چیزی است. هرکاری هم بکنی این فکر گاهی تمام تفکرات تو را به هم می‌ریزد. تو نمی‌دانی که آن چیست ولی این همان علتی است که تو به پیش من آمده‌ای. میدانی منظورم چیست؟

هرچند این فیلم، تخیلی است ولی می‌توان این دیالوگ را کاملا جدی فرض کرد. قطعا تا به حال با خودتان درباره‌ی این چیزها فکر کرده‌اید. فکر کرده‌اید که ما اینجا چه کار می‌کنیم و یا اینکه آیا تغییراتی در آینده رخ خواهد داد یا خیر؟

انسان‌ها امروزه تبدیل به ربات شده‌اند. انجام کارهایی که از قبل معلوم شده و فکر کردن به اینکه بعد از آن باید چکار کنیم. ما حتی تا به حال با خودمان فکر نکرده‌ایم که چرا باید این همه کارها را انجام دهیم و فقط این کارها را انجام می‌دهیم. گاهی ما به دنبال پیدا کردن دلیل و برهان برای اتفاقات اطرافمان می افتیم. بشر مدام در حال پیشرفت است و این می‌تواند روی دنیای اطراف ما تاثیر بگذارد. همین باعث می‌شود که ما به تفکر درباره‌ی دنیا بپردازیم. آیا می‌توانیم روش زندگی خودمان را عوض کنیم. شاید فهمیدن اینکه ما در کجای دنیا هستیم کمک شایانی به درک بهتری از بشر بودن به ما بدهد. شاید باعث بیدارشدن انسان‌ها شود

مطلب ارائه شده به نظرم بسیار جالب است و بوسیله جناب آقای شهاب زمانی تهیه شده است و در 26 مطلب به ترتیب ارسال خواهدشد

۱- زمین: جایی که ما در آن زندگی می‌کنیم. بگذارید از نمایی دیگر به آن نگاه کنیم

.

  • برباد رفته

مکاتبه

دیروز اتفاقی افتاد که کمی تا اندکی مرا به نوسان انداخت

مقام مافوق ما در هامش یک نامه عنوان نموده بودند که چرا ایشان برخی از ماتبات را در جریان نبوده اند

و اینکه اگر اینکار شیطنت نباشد کار درستی نیست

انصاف آن است که راست می گوید و باید در جریان موضوع و تصمیمات متخذه باشند

اما حقیقت آن است که ایشان مرتب و دائمی کارتابلشان را رویت نمی نمایند و به همین دلیل فراوان مواردی است که نامه در کارتابل ایشان مانده.

خیلی تعهدی ندارند و این مطلب را از باب اینکه همه امور را باید بدانند ، فرموده اند

البته اینکه سیکل کاری ما هم تعریف درستی ندارد ، این میشود قوز بالا قوز است

اینکه ایشان مکاتبه مربوط به من را به اداره مقابل من که اصلا موضوع به ایشان ربطی ندارد ارجاع می دهند،

فقط بخاطر شلوغی کارشان است

اینکه ایشان فقط موارد تشویقی را توشیح می کنند، بماند

.

.

.

.

.

.

.

دربدر همیشگی

کولی صد ساله منم

  • برباد رفته

دستاویزی بنام حقوق بشر

این کلمه هم واژه غریبی شده است!!

چماقی است در دست به اصطلاح ممالک پیشرو دردموکراسی برای درهم کوبیدن ؛ همه مخالفان

اینکه ما هم مشکلات و ایراداتی داریم ، اظهر من الشمس است

اما اوضاع آنی  نیست که آنها تفسیر می کنند

مگر در همان ممالک به اصطلاح پیشرو در دموکراسی ، زندانی ندارند؟

مگر زندانی سیاسی ندارند؟

مگی کسی که به مردم آسیب برساند محکوم نمی شود؟

مگر کارتل های مواد مخدر منفور و محکوم نیستند؟

آنجا مخالفانشان را حلوا حلوا می کنند؟

نه آنجا هم به شدت می کوبند؟

اصلا دموکراسی را چه کسی تعریف کرد؟

چه کسی مصادیق را برشمرد؟

اصلا چرا باید دموکراسی همانی باشد که آنها می گویند؟

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود