۸۹ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

رسم ورسوم پولدارها

من صاحب نظر که هیچ، کارشناس علوم انسانی هم نیستم

بی هیچ گونه اغراقی می نویسم

درک درستی از این علوم  را هم ندارم

اما با همه نادانی و جهلم، متوجه شده ام که اساس جهان را بر قدرت علوم انسانی چیده اند

از ما بهتر در حال حاضر دنیای غرب است که نهایت بهره را این علوم برده و میبرد

آنها بهترین متخصصان خودرا برای تحقیق و بررسی در علوم انسانی گذاشته اند!!

و به شیوه ای دست یافته اند که عالی تنظیم شده است

در این شیوه ، همه چیز مادیست

اصالت انسان را در داشتن مادیات بنا نهاده اند!

مالکیت زمین ، اصالت آور است

حساب بانکی چاق و چله ،بزرگی است

داشتن خانه و مغازه بزرگی می آورد

و ساده است که همه در این مسیر حرکت می کنند.

فقط یک نمونه را با عقل ناقصم بررسی می کنم:

در یک شهر ، بزرگ و یا کوچک فقط مقدار اندکی زمین هست

و طبیعی است همه در پی داشتن بهترین مکان هستند

این بهترین مکان چگونه تعبیر میشود؟

جائی که به مراکز شهر نزدیک باشد؟

جائی که به راه های ارتباطی نزدیک باشد؟

نه،

در حال حاضر مکانی که پولدارها بخواهند ، بهترین جای شهر است!!

چون آنها به اعتبار داشتن جند قطعه زمین در آن نقطه، پولدار هستند!

و وقتی این فرهنگ جا افتاد، همه بدنبال خریدن زمین در آن نقطه هستند

و این میشود مایه فخر کسانی که زمین بیشتری دارند

زبانم الکن است تا بهتر بیان کنم

  • برباد رفته

خروش دوباره اژدهای زرد

نقش علوم انسانی بسیار پررنگ است

این علوم هستند که اساس تفکر و نگرش جامعه را می سازند

وقتی به تاریخ نگاه می کنیم، بسیاری از تمدن ها در طول تاریخ رو به افول گذاشته اند

دم دست ترین آن ، فرهنگ و تمدن ایران و چین است

دو کشوری  که در طول تاریخ همیشه یزرگ بوده اند و تاثیر گذار

بی هیچ اغراقی این دوکشور، نقش بسیار پررنگی در تمدن و فرهنگ امروزه جهان دارند

نقشی که تمدن و فرهنگ پراز تفکر وتدبر چین بر جهان دارد غیر قابل انکار است

نقش ایران به عنوان گلوگاه استراژیک  منطقه و جهان ،

حتی قبل از استخراج نفت ، بسیار فراتر از آن چیزی است که بتوان با قلم عنوان کرد

و حالا اگر چین دوباره و با همه مشکلات ، همه چشم ها را به خود خیره کرده است

خیلی عجیب نیست

اژدهای زرد دوباره خروشیدن را آموخته

دوباره غریو فریاد اژدهای زرد ، در جهان طنین انداخته است

و چه خونها که به پای بزرگ شدن این تمدن و فرهنگ جدید ریخته نشده است

و چه قدر خوشحالم که اصالت را در چین می بینم.

تفکر

تدبر

و بررسی و تدوین فلسفه جدیدی از زندگی

از طرف چینی ها ، دل انسان را خنک می کند

شاد میشوم که کشوری با اصالت چین ، دوباره قدرت نمائی را آغاز کرده است

  • برباد رفته

بهترین های زندگی از نگاه تمدن غرب

من گمان می کنم، غربیها ؛با تفکر و تعقلی بزرگ، فلسفه علوم انسانی خودرا تدوین کرده اند

آنها می دانند چه میخواهند

و باید به کدام سمت حرکت کنند

آنها می دانند برای آنکه بر دنیا حکومت کنند، زر می خواهند وزور!!

و در طول تاریخ هرکه زر  داشته، زور هم پیدا کرده!!!

آنها از عقبه ای به نام  عصر رنسانس و قبل از آن ، گریزانند!1

آنها که خود را بی ریشه می بینند، باید مبنائی ایجاد میکردند که اصلالتی نوین ایجاد کند!

آنها اصالت را بر مادیات بنا نهادند!

انها برای انکه بر سریر قدرت دنیا بروند وتا ابد بمانند، همه کاری کردند!!

نشتند، فکر کردند، تدوین کردند، تالیف کردند، طراحی کردند، اجرا کردند

و ما و بسیاری از کشورهای با اصالت در خواب بودیم

و رویای حکومت های بزرگ و پادشاهان عادل خود را میدیدیم

ما کوروش و داریوش و فلان را در بوق و کرنا کرده بودیم

و آنها هم به همین دامن زدند

بر سر ما کوبیدند

که بی کلاس هستید!

بی فرهنگ هستید!

البته از قبل با تفکر خودشان فرهنگ وکلاس را انجوری که خواهانش بودن تفسیر و تعبیر کرده بودند

  • برباد رفته

جلسه بحث دکتر صادق زیبا کلام

پنج شنبه شب ، شبکه چهار سیما ، جلسه بحثی که متشکل از چند تن از علمای علوم انسانی بود را نشان داد

نکته مهم حضور دکتر صادق زیبا کلام در این جلسه بود

و عجبا که از کلام و گفتار دکتر زیبا کلام احساس خوبی نصیبم نشد

موضوع در خصوص لزوم  ایجاد و یا مشارکت در تدوین علوم انسانی اسلامی بود

و دکتر زیبا کلام با کلامی بسیار نازیبا و زشت جملاتی را به این مضمون بیان کردند:

من اصلا حاضر نیستم کتب تالیفی علمای علوم انسانی ایران را بخوانم!!

عملکرد دولت ایران مرا از مطالعه ، باز می دارد!!!

من بدون مطالعه هم امکان نظر دادن و بیان فرضیه را دارم!!!

لحظه ای شکه شدم

دکتر زیبا کلامی که من آرزو داشتم ببینم

همه رویاهایم را برباد داد

ایشان هم فقط به درد مصاحبه های ژورنالیستی میخورند!!

مگر یک دانشمند بدون مطالعه میتواند قضاوت کند؟

مگر سطح معلومات ایشان به کدام سطح رسیده!

به نظرم بازنده بحث ، دکتر صادق زیبا کلام بودند

پرخشگر و بی ادب ، بحث را باختند!

  • برباد رفته

به مناسبت صدمین مطلب وبلاگ

کاش میتوانستم از نو خودم را بسازم

از نو به شیوه مدرن

کاش میشدمیتوانستم آدم دیگری باشم

با افکاری نوین و بزرگ

دور از همه این حقارتها

چقدر کوچکم من

چقدر کوته بینم

چقدر چیزها را نمی فهمم

کاش بزرگ میشدم

کاش قد می کشیدم

لااقل کاش پر میکشیدم

افسوس که گریزی نیست

باید بود

باید سوخت

باید ساخت

با کهنه افکاری پوچ

  • برباد رفته

حادثه ای بنام سلسله مراتب اداری

جالب است

کارمندی که باید هماهنگ با تو و در راستای اهداف اداری کارکند

هرکاری میخواهد میکند

اما اگر نخواهد کاری بکند و یا به مشکل بخورد

توقع دارد تو همه جوره حمایتش کنی

مسئولیت خطای اورا برعهده بگیری

بسیاری از کارها بدون هماهنگی با مافوق انجام میشود

حالا مافوق باید جان فدائی کند

حرمت نگه دارد

با ادب باشد

سنگین و موقور

سنگ صبور کارمندش باشد

اما مهم نیست که هرکاری که برای نزدیکانش بخواهد می کند

تغییر می دهد

تفسیر میکند

تخفیف می دهد

مشمول می کند

از شمول خارج می کند

ولی حالا فرض کن بخواهد برای کسی کاری نکند

یا فرد متقاضی ، باب میل ایشان نباشد

آنوقت معرکه ای داریم که نگو

و میدانی میشود که نپرس

  • برباد رفته

کاش من هم مثل همه بودم

همه جا آشوب و بی نظمی

همه جا بی قانونی و قانون شکنی

جابه جای کشور، بیداد ظلم وستم

پارتی بازی و پارتی بازی

بیچاره مردم

اصلا مردم ، مهم هستند؟

به نظرم تنها واژه بی معنا، مردم هستند

کشوری پر از ظلم وبیداد

پر از نامردی ونامرادی

چه میشود کرد

با این همه نامرادی

و همه توجیه می کنند

که آقا همه جا پر از دزی است

تو چه میخواهی بکنی؟

کاش من هم مثل همه بودم

کاش

  • برباد رفته

من می توانم درخواست پناهندگی سیاسی بکنم

امروز با جمعی از همکاران جهت بازدید از یکی از پروژه های دردست ساخت به یکی از شهرستان ها مراجعه کردیم

در حین رفت وبرگشت، مجالی شد تا حرف بزنیم

از حوزه های مختلف و گوناگونی حرف زدیم

متاسفانه من هم برخی حرف هائی که نباید می زدم را زدم

نکته مهم آنکه به ذهنم رسید

اگر همه مواردی که تا حالا دیده ام  را نوشته بودم

حالا همه این اسناد می توانست برگه ای باشد برای اخذ پناهندگی سیاسی من!!!

خیلی باحال می شد

کاشکی تا حالا به ذهنم رسیده بود

حالا کانادا بودم

هه

هه

هه

هه

  • برباد رفته

نقدوتفسیر کامل بیطرفی در رفتار رسانه ملی

همه گفته اند

خیلی جاها نوشته اند

خیلی از زمانها نمود داشته است

رسانه ملی ما، ملی نیست!!1

به جناح و یک طیف خاص ، گرایش داشته و دارد و خواهد داشت!!

شهرآورد ویا همان دربی غربی ها ، امروز برگزار میشود

امروز صبح قبل از ساعت هفت صبح برنامه صبح و ورزش رادیو، نمادی بود از این همه بی طرفی!!

از این بگذریم که همه پیام های متنی و تماس های تلفنی که بخش شد از طرف یک تیم خاص بود و انتخاب شده!!

بگذریم که همه تهیه کنندگان و مجری برنامه ، خودرا جر دادند که از یک تیم بگویند

بعد تماس مسئولین کانون هواداران دوتیم بخش شد

سی ثانیه صحبت های مسئول کانون هواداری ، تیمم یزبان ویا همان پرسپولیس

و چهار دقیقه (یعنی هفت برابر ) صحبت های مسئول کانون هواداران تیم رقیب

بعد از این جالبتر ، اتفاقی بود که در اخبار ساعت هفت صبح رادیو ورزش روی داد

پرسپولیس میزبان است

ولی ابتدا صبحت های مربی محترم استقلال پخش شد

آنهم دو دقیقه

بعد صبحت های مربی پرسپولیس

آنهم فقط سی ثانیه

و از همه مهمتر پخش گزینشی سخنان مسئول کانون هواداران و مربی پرسپولیس بود

مسئول کانون هواداران رقیب  هرچه خواست گفت

هر چه خواست کری خواند

آنهم از رادیو ورزش

ودر آخر نصحیتی کرد جانانه:

((بچه ها ما را می بینند

مواظب حرف زدنمان باشیم))

گوشه ای از دلایل اثبات بی طرفی و ملی بودن رادیو وتلویزیون در ایران!!

من مانده ام که تهیه کننده،مجری و مدیر این رسانه ملی ، چگونه شبها سر آسایش به زمین می گذارند!

گمان کنم اصلا نمی خوابند

شاید هم بقیه را احمق فرض کرده اند

دم همه شما گرم

خوب فهمیده اید

تیمی که فلسفه وجودش ، تملق و چاپلوسی بوده

و در همه دورانهای حیاتش از طرف حکومت ، حمایت شده

تیمی که بدترین و افتضاح ترین کارهایش ، توجیح دارد

و هرگز در رسانه ها نمی بینیم و نمی خوانیم

تیمی که اسطوره بزرگشان(ف.م)در برج های امارات خوابیده و دم از میهن پرستی می زند!!

تیمی که اسطوره دیگرش(ص.و) هفته پیش بازیکن نوجوان تیم رقیب را می زند

و آب از آب تکان نمی خورد

تیمی که سرمربی سابقش زشت ترین ادبیات را داشت و دارد

و چقدر محبوب بود

دم همه شما گرم

مروت وجوانمردی را معنای دیگری کرده اید

بادکنک آبی روزی خواهد ترکید

قرمز ،رنگ مردم بی بظاعت است

رنگ فریاد است

رنگ سکوت سرخ است

روزی از خودتان و وجدانتان (اگر زنده بماند) شرم خواهید کرد

خدایا مواظیب پرسپولیس من باش

  • برباد رفته

متن شعر:وداع نامه

می روم خسته و افسرده و زار

سوی منزلگه ویرانه خویش

به خدا می برم از شهر شما

دل شوریده و دیوانه خویش

می برم تا که در آن نقطه دور

شستشویش دهم از رنگ نگاه

شستشویش دهم از لکه عشق

زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم

ز تو ای جلوه امید حال

می برم زنده بگورش سازم

تا از این پس نکند باد وصال

ناله می لرزد ،می رقصد اشک

آه بگذار که بگریزم من

از تو ای چشمه جوشان گناه

شاید آن به که بپرهیزم من

بخدا غنچه شادی بودم

دست عشق آمد و از شاخم چید

شعله آه شدم صد افسوس

که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست

می روم خنده به لب خونین دل

می روم از دل من دست بدار

ای امید عبث بی حاصل

شعری از شاعره بزرگ

فروغ فرخزاد

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود