۸۹ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

عملکرد روزانه یک همکار

کارمندی را می شناسم که همه کارکرد روزانه اورا مینویسم!

صبح اول وقت که تشریف می آورند

می روند پیاده روی

درست و کامل تاساعت هشت

هشت که آمدند شیر داغ می نوشند

بعد کمی می نشینندتا عرقشان خشک شود

حالا وقت تلفن زدن است بعد باید صبحانه بخورند

بعد اگر مطلب مانده ای بود که ارجاع شد ، حرکتی میشود

اگر نبود حالا وقت نوشتن خاطرات روزانه است

این کار هنری حداقل یک ساعت زمان میبرد

بعد ازاین زمان پیگیری مطالبات شخصی و اجحاف های بر حقشان شده است

بعد به جلسات پیگیری مطالباتشان می روند

حالا دیگر دم دم های اذان است

باید بروند نماز و قرآن خواندن است

سپس دوباره نشستن و طراحی نقشه  و تعیین نقشه راه عملکرد شخصی

بعد باید آماده شوند بروند خانه

بهره وری خیلی بالائی دارند!!!

این نمونه ای بود از یک کارمند

لااقل فهم من این بوده است

  • برباد رفته

آدم شدن محال است

روزگاریست که تشخیص خوب و بد

زشت و زیبا

درست و نادرست

خیلی خیلی دشوار است!!

لااقل من یکی که مانده ام

نمی دانم آیا با همین شیوه رفتن درست است؟

انتهای این شیوه

گذران زندگی با فقر و تنگدستی است

همیشه نداری!

هیچوقت نمی توانی مثل از ما بهتران به هرجا خواستی بروی

ببینی

بخوری

بپوشی

اما میشود با شیوه دیگری هم کذران امر کرد

کدامیک صحیح است؟

نمی دانم

  • برباد رفته

قصه خرید زمین برای ساخت ساختمان جدید

ساختمان فعلی ما ، کاربری مسکونی دارد و اصلا به درد فضای اداره نمی خورد

پر است از سالن و کوریدور و اتاق های تو در تو

طبیعی است برای خانه مسکونی طراحی وساخت شده بود

بالاخره و پس از رایزنی های فراوان ، اعلان شد که میتوانیم یک قطعه زمین مناسب اداری را خریداری کنیم!!

داستان از اینجا خیلی باحال شد!

به یکباره همه دلالها و مال خرها ریختندداخل اداره ما

همه آدم های شناخته شده و خبره

بالاخره یکی از اینها گوی سبقت را از بقیه ربود

و ده قواره زمین با اسناد جداگانه انتخاب شد.

حالا بماند که در قبال این معامله چه اتفاقاتی که نیفتاد

1- زمینی که نهایتا ما خریدیم با زمینی که به ما نشان دادند صد متر فاصله داشت و به سمت داخل کوچه رفته بود

2- از کنار این معامله چندین نفر پول گزافی را به جیب زدند

3- قیمتی که برای ما محاسبه شد، با گذشت چندین سال ، هنوز هم گران و غیر قابل باور است

4- میلیونها تومان هزینه شد تا ضمن تغییر کاربری زمین ، اسناد آن تحمیع شود

5- عرض زمین آنقدر کم است که در طراحی بازهم فضای زیادی را به سالن ها تخصیص یافته است.

وقتی به عنوان عضوی از کمیته ساختمان با نامه مکتوب  مخالفت خودرا با انتخاب زمین عنوان کردیم

تهدید شدیم که در صورت تکرار موضوع از سوی افراد بی صلاحیت (ما هم از همین دسته بودیم)

ضمن صرف یک کاسه .....

قانونی و قانونا محکوم خواهیم شد

خدا سایه این همه بزرگ متفکر را از سر ما کم نکند

  • برباد رفته

عقب افتاده و دهاتی

وقتی صدای خنده های بی شرمانه اش فضا را پرمیکند

دلم میخواهد سرم را به دیوار بکوبم!!

خوب شاید این دهاتی بودن مرا می رساند

آنها که شهری هسند

مدرن تر از من فکر میکنند

آنها دیگر حیا و سایر موارد را مدرن ، تعبیر می کنند

تنها من هستم که ذهن ودل و افکارم،متعلق به عصر بوق است

من خیلی عقب افتاده ام

من همیشه از زمانه  عقب هستم

خیلی دیر می فهمم

خیلی دیر می رسم

همیشه وقتی میرسم

همه رفته اند

و تازه من می فهمم که خیلی نفهمیدم

خدایا صبر و طاقتی

ویا اراده و اختیاری

که پایان یابد این همه بی غیرتی

عجب قافیه ای شد!!

  • برباد رفته

گمان می کنم بیمارم

گاهی دلم برای خودم هم میسوزد

مگر میشود این همه احمق باشی!!

دلم برا ی خانواده ام که به من تکیه کرده اند، میسوزد!!!

بدبخت تر ازمن ، آنها هستند

به باد تکیه کرده اند!!

گاهی از همه حماقت ها و سادگی های خودم

می میرم

ولی باز مجبورم

نقابی بر صورت بزنم و بگویم هستم

گاهی ذهنم پر میشود از همه بدی ها

سوء ظن ها

بدگمانی ها

گمان می کنم

بیمارم

بیماری ناعلاج

  • برباد رفته

درباره:کارمند که میشوی

کارمند که باشی

هر روز کوچک می شوی

کوچکتر از روزهای قبل

بزرگتر از روزهای بعد

کارمند که میشوی:

دنیایت کوچک میشود

آرزوهایت کوچک میشودند

سقف پولت معین میشود

سقف دریافتی و پرداختیت معلوم میشود

کارمند که باشی

مجبور میشوی تطابق پیدا کنی

با همه بی عدالتی ها

با همه ناداوری ها

با همه حرف های زور

کارمند که باشی

حقارت از همه وجودت می بارد

برای یک ساعت اضافه کاری به هرچیز و هرکاری تن می دهی

کارمند که باشی

سقف آرزوی ارتقایت

رئیس اداره شدن است

و وقتی می رسی

تازه به پوچ بودنش و حقارت خودت

غبطه میخوری

  • برباد رفته

واقعه کاریابی با دروغ و فریب

مردی بعنوان مسئول ستاد اقامه نماز اداره ما انتخاب شده است

ایشان بسیار فعال هستند و در همه زمینه های کاری اداره ، خودرا صاحب نظر، رای و اختیار میدانند!!!

ظاهری که با استانداردهای ظاهری افرادی که در این چند دهه ، بعنوان انقلابی ، تقسیم بندی شده اند، می گنجد!!

با کلامی که همیشه حق به جناب ایشان هست

اما نمی دانم چرا به دلم نمی چسبد

به دلم نمی شییند

و این یکی از دلایلی است که من نماز را به جماعت نمی خوانم!!!

اما موضوع جالب تر دریاره ایشان نحوه ی استخدام و ورودشان به اداره هست

در یک بده بستانی که مستند هم نیست و هیچوقت نمی توان آنرا ثابت کرد

مگر با بازیابی وجدان!!!

ایشان در قبال ارائه یک مدرک کارشناسی ارشد

و یا حداقل مساعدت در اخذ آن

با عنوان مدرک دیپلم

وارد شدند

اینکه همان زمان ، حق و حقوق بسیاری از کسانی که پر وپارتی ندارند ، ضایع شده است !!! بماند برای بعد!!

نکته جالبتر آنکه ایشان چندسال بعد مدرک کارشناسی علوم قرآنی را با تاریخ اخذ سالها قبل از ورود به اداره ، رو کردند

درخواست پذیرشش را دادند

و عجبا که در یک فرآیند اداری ، مدرک قبول شد.

از منظر قانونی اگر فردی مدرک بالاتری داشته باشد و ارائه نکند

بعنوان تخلف محاسبه میشود

و فرد ، علاوه بر اخراج از محل کار

موظف است تمام دریافتی های قبلی خودرا به حساب دولت واریز کند

اما در مورد ایشان ، نه تنها این اتفاق نیفتاد

بلکه پست کارشناسی هم به ایشان دادند

حالا ایشان دم از دین و قرآن ونماز می زنند

قسمش را باور کنم

یا دم خروس را!!!

  • برباد رفته

متن شعر:لکنت شعر

لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم
 
کاش می شد که شما نیز خبردار شوید
لحظه ای از من و از دردِ کهنسال دلم
 
از سرم آب گذشته ست مهم نیست اگر
غم دنیای شما نیز شود مالِ دلم
عاشق ِ نان و زمین نیستم این را حتما
بنویسید به دفترچه ی اعمال دلم
 
آه ! یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم
 
مردم شهر ! خدا حافظتان من رفتم
کسی از کوچه ی غم آمده دنبال دلم

شعری زیبا وبه یاد ماندنی از مرحومه نجمه زارع

خدایش رحمت کند

  • برباد رفته

تصمیم سازی گروهی

نوشخوار کردن تراوشات ذهنی دیگران را میتوان نشانه های تاثر فرهنگ دیگران دانست

مدیران ما شنیده اند که تصمیم گیری گروهی ، شیوه نوین مدیریتی است

اما متوجه نشده ا ند که در کشورهائی اینکار انجام میشود که زیر ساختش هم ایجاد شده باشد

از نگاه من این زیر ساخت ها شامل موارد زیر است:

1- بلوغ فکری، فرهنگی و کاری جامعه مد نظر

2- رعایت تخصص و تعهد در حوزه کار

3- عدم لحاظ کردن منافع شخصی در تصمیم سازی

و بدون تردید موارد بیشمار دیگر

دیروزنمودی عینی اتفاقی بود که همه هسته تصمیم گیری مشارکتی را بر بادداد

مقرر شده برای نگهداشت نیروهای متخصص و متعهد دستگاه های دولتی

روزانه 250گرم شیر به هر کارمند بدهند

اینکه چه نظری دراین باره دارم بماند برای مقالی دیگر

اما نکته مهم نوع تصمیم سازی مدیران ماست

ابلاغ شده بود که چگونه و کجا شیر تهیه شود

ما تصمیم گرفتیم یک قابلمه بزرگ بگیریم با یک گاز دوشعله ، و روزانه  شیر مورد نیاز را به مدت بیست دقیقه بجوشانیم

و بعد برای توزیع به یخش های مختلف ، منتقل شود

همه کاری کردیم و همه چیز را خریدیم و برای همکارن خدماتی تشریح کردیم که چه باید بکنند

دقیقا انتهای وقت اداری و زمان خروج از اداره برای رفتن به خانه و در کنار دستگاه تایمکس ،

اطلاع دادند که برنامه عوض شده و نخوه ی انجام کار تغییر کرده است!!!

پرسیدم چرا؟

گفتند این نتیجه خرد جمعی است!!

حالا کجا و چگونه؟

گفتند: دم درب خروجی اداره

و انتهای وقت کاری

همه برزگان ، کارشناسی کردند و نظر دادند.

در روزهای آینده نتیجه این خرد جمعی ، عنوان خواهدشد

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود