مسیر حیات ایران را اکه نگاه می کنی ، جریان غامضی ،در اواخر آن مشاهده میشود
بعد از حمله مغولان خونخوار به ایران و با خاموش شدن آتش تند و عطش فراوان خون خواری این قوم
کم کم ایران از زیر یوغ و سیطره مغولان خارج شد
و بعد از دوره ای با حکومتهای محلی و بی قدرت، صفویان قدرت را در دست گرفتند
و تا زمان حال به گمانم چهار خاندان بزرگ بعد از صفویان بر ایران حکم راندند
و عجبا که با ورود غربی ها به ایران از بعد از عهد مغل
شاهد نامردی ها ، خیانت ها و نفاق های بسیاری در سران کشور بودیم
کشوری که در عهد صفویه مایه فخر ایرانی و ایرانی بود
و همه سیهاحان غربی از شکوه و عظمت و زندگی خوب مردمش گفته اند
تنها در طی پنج و یا شش قرن به نقطه ای رسیده که به رغم دارا بودن این همه موهبت
مسیری قهقهرائی را پیش گرفته
و علاوه بر عدم وجود زندگی با رفاه برای مردمانش
دولت مردانش هم همه در فکر رفتن به فرنگ هستند
و هر کس دستش می رسد
می کند و می برد
تا جایگاه جدیدی برای خود و خانواده اش در غرب ایجاد کند