دقیقا چهار سال پیش ، با نیت خیر خواهی

و البته با سادگی هرچه تمامتر با کسی که می شناختمش

شریک شدیم تا کسب و کاری راه بیندازیم

به همه مقدسات سوگند من هدفم خیرخواهانه بوده وهست

اما بر من ان گذشت که شرمم میشود بیان کنم

اولین شریکم  در مسیر کار و ماه اول مشخص شد کاری بلدد نیست

یک استاد کار ماهر گرفتیم

در ادامه  برادرانش را که جزء اقوامم بودند به کارگاه اضافه کرد

هر روز بحث بود و جدل

هیچ یک اهل کار کردن نبودند

همه میخواستند مدیر  باشند وپول پارو کنند

فقط شش ماه طول کشد تا شریک اولم

که میخواست بدهی های کهنه اش  را که  از قبل مانده بود را صاف کند

مقداری از وسایل  و ابزارالات کارگاه را هم که خریده بودیم

همه را برداشت و با خود برد

مقداری از مطالبات کارگاه را هم تا ما بفهمیم

دریافت کرد و در اصل برداشت یا دزدید

به بهانه اینکه ایشان فکر و ایده ایجاد کارگاه را داده بودند

بماندد که پول از من بود

و در نهایت  من شدم ادم بده