۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن من تولدت مبارک» ثبت شده است

کمی درباره بیست و پنجم بهمن ماه (روز والنتاین)

نزدیک ولنتاینه
میخواهید بدانید ولنتاین یعنی چی؟!
ولنتاین یعنی ......وقتی از سر کار برمیگردی خانه ،صدای شوخی و خنده خانواده پشت در حس شود!!!
ولنتاین یعنی .....مریضتان از بیمارستان مرخص بشود و به منزل منتقلش کنید و حسابی به آو رسیدگی کنید
ولنتاین یعنی .....پدرتان با دیدن شما زیر لب بگوید الهی شکر !!!!
ولنتاین یعنی ........همه ما بابانوئل بشویم
ولنتاین یعنی.... همه انسانهای روی زمین یک روز کودک بشوند و قلکهایشان را بشکنند و تمام پولها را به طور مساوی بین همه تقسیم کنند
ولنتاین یعنی ......برای مادرت غول چراغ جادو بشوی تا هر زمان صدایت کرد حتی در خیالش ،،، شماحاضر بشوید و بگوئید: جانم مادر
ولنتاین یعنی.....وقتی سرتان را می اندازید پایین راه بروید چشمتان به کفش پاره ای نیفتد
ولنتاین یعنی .....قاضی و پزشکهای ما بیکار بشوند
ولنتاین یعنی .....دست هیچ انسانی بالا نرود مگر برای دعا و نوازش
ولنتاین یعنی ....طوری زندگی کنیم که هرگز نه دروغ بگوییم و نه دروغ بشنویم
ولنتاین یعنی .......اگه دستتان خالیست با فکرتان کمک کنید
ولنتاین یعنی ....... درهمین مجازی آنقدر صادق باشیم ،صادقانه بگیوم و خالصانه عمل کنیم که تمام دنیا را سرشار از عشق و محبت کنیم
ولنتاین یعنی .....سرخ شدن گونه دختر وقتی پدرش به او خیره میشود!!!
ولنتاین یعنی ......تمام خستگیهایتان  را پشت در  بگذاریدو با سلامی شاد که بوی زندگی بدهد وارد خانه شوید
ولنتاین یعنی.... نبینیم جوانانمان بیکار باشند و جیب هایشان خالی!!!
ولنتاین یعنی...... مردن بر اثر کهولت سن


ولنتاینتان پیشاپیش مبارک

  • برباد رفته

متن من ، تولدت مبارک

درد عجیبی است دردی که من تحمل میکنم!!

شاید بیان آن با کلمات پیش رو ، حتی اهانت باشد و  توهین

اما پیشایش طلب عفو ودرخواست بخشش می کنم

دلم که می گیرد و بدنبال آن بغضی گلویم را می فشرد

انگار چیزی در درونم به حرکت در می آید

جریان حرکتش را درک می کنم و می فهمم

آرام آرام فشارش بیشتر میشود و من کم کم بی تاب تر میشوم

نبضم تند تند می زند

و گاهی هم عرق می کنم

حالت  غریبی است

که حالا درکش می کنم و می دانم چرا بروز می کند

این زمان ها زمان نوشتن من است

حالاباید قلم بدست بگیرم و یک قطعه کاغذ سفید را سیاه کنم

یا باید کنار لب تاب ، کلیدهای صفحه کلید را بفشارم

و تازگی ها با کلیدهای تلفن همراه

می نویسم

بی هیچ دغدغه ای برای رعایت مشکلات املائی ویا انشائی آن

کلمات که به جملات تبدیل می شوند و جملات به متن

من فارغ میشوم

بغضم فرو کش می کند

و سینه ام باز میشود

حالا باید کودک متنم را ویرایش کنم!!!!!

فقط چند دقیقه کوتاه لازم است!!!!

حالا شد

کودک من پا به جهان گذاشت!!!

متن من ، تولدت مبارک

  • برباد رفته

دریا دل

دلت که بزرگ باشد،تازه میشوی دریا!
دریا دل بزرگی دارد
به ژرفای پوسته زمین !
به بزرگی و وسعت بی پایان اقیانوس ها!
دلم که می گیرد دریایی میشوم،
دریای پر از طوفان و پر از موج!!
موج غم واندوست که بر ساحل دلم میکوبد.
بیچاره دلم حالا ساحلست
و سنگ صبور همه موج های غم!
ایکاش ای کاشی نبود تا هیچوقت حسرت چیزی را نخوریم!
نسیم دریاخودش را به صورتم میکوبد و خورشید خودش را به پشت افق می کشد تا چراغ عاشقان روشن شود و عاشقی شروع.
راستی چرا عاشقان شب را دوست دارند؟

  • برباد رفته

موج و دریا

دریا طوفانیست!!!
موج ها با قدرت تمام ، مسافت طولانی را طی می کنند
پر از خشم
پر از فریاد
بر باد طوفان سوارند و بی پروا وبا تعجیل می آیند
انگار در آمدن از هم سبقت می گیرند.
به کجا چنین شتابان!!
به ساحل می آیند
میعادگاهشان ساحل است
به ساحل که می رسند، آرام میشوند
اینجا ساحل آرامش است
بیچاره ساحل!!!
هر روز هزاران موج خود را به او می کوبند
چه دل بزرگی دارد ساحل!!!
سنگ صبور همه امواج!!!

  • برباد رفته

3- درمسیر جاده

زمینی وخاکی هم که باشی،

وقتی پر پروازی داشته باشی تا بربلندای خاک پرواز کنی؛
برغم دیدن زیبایی آسمان؛بازهم احساس حقارت و کوچک بودن را با همه وجودت حس می کنی
خوش به حال پرنده
البته نه پرنده های قفسی!!!

  • برباد رفته

2- درمسیر جاده

کویری که باشی از اجزای اربعه(آب،باد،خاک وآتش)خاک وباد را با همه وجودت درک میکنی ومی فهمی.تا چشمت کارمیکند خاک میبینی وخاک.
بادهم که رفیق همیشگی کویر است.
تابستان وزمستان
بهار و پاییز
باد خواهد وزید.
فقط شدت وزیدنش فرق دارد
از اینها بهتر وقتیست که باد خاک راهم همراه خودش به رقص وا میدارد و شهر را سرشار ازخاک میکند.کویر یعنی همین

  • برباد رفته

1- درمسیر جاده

دل به دل جاده که بسپاری،تنهاچشم انداز پیش رویت در دل کویر،جاده ای است که چون مار در دل صحرا پیچیده.

با پولک های رنگارنگی از جنس ماشین.
ماشین هایی با رنگ وطرح ومدلهای گوناگون.
رفتن آغاز شده وباید سرخوش باشی که هستی تا بروی!!
پشت سر میگذارم این شهر شلوِغو
پشت سر میگذارم این همه دروغو
من به آفتاب یه سلام تازه می دم

  • برباد رفته

نقدی درباره مطالب وبلاگ نوشته های بی اعتبار

مجموعه مطالبی را که در این مدت در وبلاگ نوشته ام را امروز برای چندمین بار تیتروار ، مرور کردم . آنقدر نوسان داشت که خودم هم سرگیجه گرفتم

از هر دری سخنی نوشته ام

از اداره

از کار

از خودم

از کارگاه

از پائیز

از کتاب

از فیلم

ترانه

شعر

چند جنبه دارد ا ین گستردگی:

یکی آنکه چقدر ذهن من سردرگم و اشفته هست که درباره این همه مسائی و موارد می اندیشد ، درک میکند و مینویسد

دوم آنکه اسنان عجب موجودیست ، از کران تا کران

سوم آنکه همه انسانها خود را صاحب حق می دانند و خطاهای خودشان را قابل توجیه می دانند و یا اصلا خطا لحاظ نمی کنند و فقط این دیگران هستند که خطاکارند

چهارم آنکه عجب ادبیاتی دارم

مطالبم بیشتر اداری است تا ادبی

  • برباد رفته

غبطه میخورم بر شاعران و ترانه سرایان

همیشه به کسانی که می توانستند کلمات روزمره مارا در قالب متنی زیبا و یا شعری فصیح بنویسند وبیان کنند ، غبطه می خوردم!!!اینکه کسی با ظرافت و نگاهی نافض ، همین کلمات و جملات روزانه ما در کنار هم قرار می دهد و میشود شعر و ترانه ای دوست داشتنی ، برایم موضوعی جذاب و سبب رشک و حسادت من بوده و هست!!!

من ترانه را زیاد گوش می کنم ، البته نه هر ترانه ای !!!

من شعر ترانه برایم مهم است

نه اینکه هر صدا و سبکی را هم بتوانم تحمل کنم

نه به مقتضای سنم با نسلی عجین هستم که حتی عشقشان را در قالب کلماتی زیبا و تحسین برانگیز ، جار می زنند!!!!

خیلی با امروزی ها حال نم یکنم ،

البته چندتائی هم مستثنی هستند

اما همیشه شعر برایم مهمتر از صدا بوده و خیلی هم از موسیقی چیزی نمی دانم ، لذا آهنگ خیلی فرق ندارد برای من!!!!

شعرهای ترانه هائی که درد را درقالب و لفافه ای زیبا می پیچندو به شنونده اجازه می دهند هرکس و یا هر چیزی که میخواهد را به جای آن بگذارند ! برایم خیلی گیرا و جذاب هستند!! همین چند ترانه ای که متن شان را در وبلاگ گذاشته ام از بهترین ومحبوب ترین ترانه های من هستند، خوب طبیعی است که حتی اکثریت از آنها خوششان نیاید، ولی مگر مهم هم هست!!!!در عالم شعر و ترانه و موسیقی ، آنقدر جا برای کار هست که هر کسی میتواند خودش را صاحب سبک و سلیقه بداند!!

اما من گمان دارم موسیقی زندگی است

البته که نوع آهنگ و شعر و ترانه هم مهم هستند

اما مگر میشود دلت با شنیدن صدای نی و سه تار و الخصوص دو تار نلرزد!!

مگر میشود صدای استاد شجریان را بشنوی وپایت سست نشود!!

یا ترانه وطنم  با صدای سالار عقیلی را پخش کنند و تو بی تفاوت باشی!!!!

اگر چنین هستید کمی در خود غور و تفحص کنید ، چرا که دارد بعضی از آیتم های انسانیت در شما  از بین می رود

انسان باید با دیدن شکوفه گل سرخ از خود بیخود شود

و با صدای دلنشین بلبل مست شود

اما یک نصیحت برادرانه :

نگذارید دیگران بدانند شما احساس دارید و احساساتی هستید

وگرنه مثل من تاوانش را باید بدهید!!!

صبحتان پر از شادی و شور و حال و سرخوشی

  • برباد رفته

کاش میتوانستم ذهنم را پاک کنم

کاش میتوانستم ذهنم را پاک کنم

از همه چیز

از گذشته

از خاطرات انسانها

از زخم هائی که بر من وارد کرده اند

از متلک هائی که نثارم کرده اند

از بدی هائی که بر من روا داشته اند

از نامردی ها

از نامرادی ها

از سوء استفاده ها

از بیگاری ها

از استثمار

از بهره برداری های ناجوانمردانه

از دلبستگی ها

از علاقه هائی که پشتش پوچی بود وتباهی

از نگا ه هائی که دلم را برد

و در آخر اهانت ماند و من

از خیانت

از بی شرمی

از حرمت شکنی

از توهین

از خاطرات دلهره آور دوران نوجوانی ام

در جزایر مجنون وام الرساس و ام البابی ، شلمچه ، حلبچه و....

کاش خالی میشدم از همه آنچه بر من گذشته

و فقط خوبیها به یادم می ماند

بعید می دانم بتوانم ذهنم را پاک کنم!!!!!!

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود