مهتاب پشت سروآسمان پرستاره کویر،پیش رو.
میزنیم به دل جاده تاازقلب کویر،شهرکریمان دورشویم.
سوز سرما تا مغز استخوان میرسد ورعشه ای برتن می اندازد.
ناگهان به یاد زلزله زدگان میافتم:یعنی دراین سرما چه می کنند؟
جان پناهی دارند؟
وسیله گرمایش ویا لباس گرمی؟
خدایا به توپناه میبریم
تووسیله سازی.
حکمتت را نمی فهمیم
امابه رحمت نیازمندیم
نیازمند لطف و کرمت هستیم
ای خالق آسمان و مهتاب وستاره
میزنیم به دل جاده تاازقلب کویر،شهرکریمان دورشویم.
سوز سرما تا مغز استخوان میرسد ورعشه ای برتن می اندازد.
ناگهان به یاد زلزله زدگان میافتم:یعنی دراین سرما چه می کنند؟
جان پناهی دارند؟
وسیله گرمایش ویا لباس گرمی؟
خدایا به توپناه میبریم
تووسیله سازی.
حکمتت را نمی فهمیم
امابه رحمت نیازمندیم
نیازمند لطف و کرمت هستیم
ای خالق آسمان و مهتاب وستاره