همیشه توده جامعه و در اصل همان رعیت یا مردم امروزی

وقتی می دانند فریادشان را گوش شنوائی نیست

برای آنکه بتوانند حرف دلشان را بی پروا بیان کنند

و به گوش همه از جمله دولتمردانشان برسانند

با رفتارشان که امروزه به آن عکس العمل یا رفتار اجتماعی می گویند ، واکنش نشان می دهند.

زلزله که آمد ، غمی بزرگ دل همه ایرانیان را بدرد آورد

ایران و زلزله رفاقتی طولانی دارند

بدون تردید داغ زلزله در دل هر ایرانی وجود دارد

اما نکته اینجاست که پیش زمینه فکری مردم،

پر از سوء است از استفاده هائی که در طول تاریخ از موضوع زلزله زدگان و کمک رسانی به آنها اتفاق افتاده .

مردم وقتی از نان شبشان و یا درآمد ناچیزشان می زنند وهدیه می کنند

امید دارند که این برگ سبز و تحفه درویش به مستحقی برسد!!!

ولی وقتی تضادها و پارادوکس های موجود در کشور را می بینند

وقتی سوء مدیریت ها و سوء استفاده ها را می بینند

دست و دلشان می لرزد!!!

مگر این ملت در طول چندین دهه گذشته ، کم کمک کرده؟

کم ایثار کرده؟

مگر هر جا پای انسانیت در میان بوده ، ایرانی ها نبوده اند؟

ترس مردم از محل توزیع هدایای اندک ولی پر از روح و مهر شان است

به همین خاطر می بینیم وقتی علی دائی شماره حسابی اعلان میکند

چندین میلیارد تومان پول می دهند

در حالیکه یک برنامه تلویزیونی روزانه ، با ساعتها تبلیغ و شوهای تلویزیونی

هنوز فاصله جندین میلیاردی با واریزی مردم به حساب علی دائی دارد!!

می دانید جرا؟

سادست

چون مردم به علی دائی باور دارند

اورا می شناسند

از سبک وسیاق و گفتمان و اعمالش ، لذت می برند

دائی برای هموطنان زلزله زده فعلی

همان کاری را کرد که بزرگ مرد و پهلوان همیشگی ایران غلامرضا تختی در زلزله بوئین زهرا انجام داد

بی شک ایراداتی هم به علی دائی وارد است

او هم یک انسان است

اما من گمان دارم برآیند خوبی های علی دائی، با تفاوت قابل توجهی از بدی هایش مجلوتر است.

به همان اندازه تفاوت حساب او و برنامه تلویزیونی!!!

کاش بجای ساخت تندیس بعد از فوت بزرگان کشورمان

برای یکبار هم که شده، تندیس علی دائی را تا زنده و سالم وگردن کلفت هست، می ساختند.

البته بعید می دانم

حاکمان ظلم و زور از اسطوره شدن افراد می ترسند

می ترسند مردم با اسطوره هایشان، بساط حکومتشان را برچینند!!

اما شاید دولتمردان ما جزء این دسته نباشند

شاید