ارام باش!!!!

بی تابی  نکن

این راهی که تو طالب رفتنش هستی، بن بست است

راهی نیست

پناهی نیست

تو که خیلی خوب اینرا میدانی

از چه این همه بی قرای می کنی

ارام باش

خود را به دست تقدیرت بسپار

و تنها از بودن لذت ببر

باور کن این حال کنونی تورا خیلی ها طالبند و در رویا ان هستند!!!

همین اوضاعی که تو دوستش نداری را می گویم!!!

حال کن با همه انچه داری

لذت ببر از شکفتن گل سرخ

از فصل هزار رنگ پاییز

از قداست زمستان برای کشاورزان

مگر بیشتر از این هم حالی هست؟

رها کن این عشق زمینی را

در طلب چیزی هستی که ممکن نیست

اصلا شاید نباید  انجام میشده!!!!!!

شاید این نیمه تو نیست

چقدر باید خوار شوی؟

چه اندازه باید تاوان بدهی؟

رهایش کن تا ازاد شوی

از قید عشق

از بند دوست داشتن

از حصار خواستن

رها شو

دلکم

دل دیوانه  ام

با تو هستم

میشنوی!!!!

کاش لختی به من توجه می کردی

کاش لحظه ای با من همراه میشدی

دلکم

دل خوشگلم

تو پر از رویائی

پر از خوبی ها

نگذار با این طلب، خوار شوی

نگذار پایمالت کنند

من به غرورم بر میخورد وقتی تورا می شکنند!!!

وقتی به تو توجه نمی کنند.

دل دیوانه ام

انچه تو می طلبی در حصار زمین ، شدنی نیست

تو ز بالائی و باید به بالاها فکر کنی

با این چیزها تن به حقارت نده!!!

من ازرده خاطر میشوم از تلاطم بی امان تو!!!

از جوشش همیشگی تو.

نمی گویم هرجه من می گویم همان باشد!!!

می گویم کمی هم مرا ببین

با ارزوهایتت مرا فراموش کرده ای

می دانی من چقدر  بزرگ شده ام

می دانی بیمارم

درک می کنی حالا دیگر نمی توانم مثل گذشته پابه پای تو بیایم

دل دیوانه ام

بیا با هم قراری بگذاریم:

هرچه تو بگوئی ،همان را انجام میدهیم!!!

اما هفته ای یکروز انهم فقط وفقط یک ساعت با من باش!!!

مراهم ببین

نیازهایم را

خواسته هایم را

نه ، زیاده نمی خواهم

در حد گذران زندگی، برایم کافیست

دلک زیبایم

هزار پاره شده ای و هنوز در طلب یاری!!!!!

این همه زخم داری و صدها بار تورا شکستند!!!

زیر پا له ات کردند

زخمی و شکسته بالی!!!

کمی ارام باش.

جنس تو زمینی نیست!!!

تو اسمانی هستی

پس اینجا ه می کنی؟

عزیزم: گشتیم نبود،

نگرد نیست!!!