۱۴ مطلب با موضوع «طنز پیشگی» ثبت شده است

مدت زمان استاندارد مکالمه تلفنی

من گمان دارم ، تلفن چه از نوع ثابتش و چه از نوع همراهش ، صرفا برای اطلاع دادن است!1!

یعنی من برای آنکه از چیزی آگاه شوم که در زمان و مکان دیگری ، روی می دهد ، با تلفن تما س می گیرم

یا دیگران با من تماس می گیرند

حالا قصه ما قصه تفسیر و یا برداشت ویا قرائت دیگری از این ماجراست

به نظر من پنج دقیقه زمان زیادی است برای آنکه فقط اطلاع رسانی کنی!!

اما همکاران من معتقدند این زمان برای انجام کارها بسیار اندک و ناکافی است!!

و این سبب بروز اعتراضات و بهانه گیری های زیادی شده است

مثل همیشه چون یک طرف ماجرا من هستم ، حق با دیگران است!!

من قدیمی هستم، با تفاسیری دور از ذهن و  جدا از حقایق

من درک نمی کنم

من ایده آل اندیش و تعالی طلب هستم!!!(مسخره است !! نه)

من درک نمی کنم در کشوری که هر روز خبر اختلاس های کلان مخابره میشود ، چرا باید به این موارد کوچک گیر داد!!

من نمی فهمم کارمند چگونه بیش از پنج دقیقه حرف می زند و مشکل حل نمی شود، اطلاع رسانی نمی شود!

کلا من آدم مشکل داری هستم

کلا!!

  • برباد رفته

ورزش صبحگاحی - قضاوت نمی کنم

مدتهاست که به دلیل ارتقای سطح سلامت کارکنان و به استناد مصوبه داخلی ، مقرر شده که هرروز صبح هفت و ربع لغایت هشت پرسنل ورزش کنند،برخی می روند پیاده روی ، عده ای تنیس بازی می کنند و عده ای هم به بهانه ورزش کردن ، سایر ورزشها از جمله ماشین سواری ، چرت زدن پشت فرمان ، کار نکردن پشت میز و..... را انجام میدهند.

البته بماند که با نداشتن فضای ادارای مناسب و برای راه انداختن ورزش تنیس مجبور شدیم بخشی از پارکینگ و انبار را به میز تنیس اختصاص دهیم .تا کارکنانمان سالم بمانند.

اینکه آن بلوغ و شعوری که باید باشد و نیست ، مسئله مهمی است که دیده نشده است!

کارمند صبح می آید و ورودش را می زند و میرود تا سرویس بچه مدرسه ایش را انجام دهد ، به بهانه ورزش کردن

کارمند صبح می آید و ورودش را می زند و میرود تا کارهای بانکیش را انجام دهد و میگوید رفته بودم پیاده روی!!

کارمند صبح می آید و ورودش را می زند و میرود پشت فرمان ماشینش می خوابد ،به بهانه ورزش کردن

و صدها مورد دیگر.

از نظر من مسئولیت قانونی ، عرفی و شرعی همه موارد بالا  بر عهده کسانی است که این مورد را تصویب کرده اند

کارمند اگر دنبال سلامتیش هست، با هزینه ورزشی که می دهند، عصر برود بهترین باشگاه ، تمرین کند

کارمند اگر دنبال سلامتیش هست،صبح نیم ساعت زودتر بیاید تا با ورزش در ساعات غیر اداری به سلامتیش کمک کند

کارمند اگر دنبال سلامتیش هست،روزهای تعطیل هم باید ورزش کند

به نظر من حق ندارند به این بهانه و به دلیل اینکه خودشان وقت ندارند(صبح یا عصر) ساعتها از وقت اداری را بدزدند

مردم بیچاره ساعت ها باید  منتظر بمانند تا فلان کارمند از ورزش بیاید تا کارشان را انجام دهد

تازه بعد از ورزش ، بدن عرق کرده باید خنک شود

بعد باید چائی بخورند تا گلوئی تر کنند

بعد هم که نوبت صبحانه هست

با این تفاسیر الان ساعت نه است

بعد چند تا تلفن به دوست و آشنا و رفیق و بازاری

بعد آماده شوند تا مایحتاج منزلشان را بخرند

بعد برای نماز جماعت آماده میشوند

خدا را شکر به همراه نماز جماعت ، روزانه قرآن هم میخوانند

تا برگردند ساعت سیزده هست

حالا باید آماده شوند تا لوازم وموادی که خریده اند را ببرند داخل ماشین

آخر حالا وقت رفتن به منزل است

این برداشت وتفسیر غلطی است از ورزش صبحگاهی

برای جماعتی که بلوغ ندارند

البته این نظر من است

امیدوارم اشتباه کنم!!

  • برباد رفته

بهانه ای برای نوشتن

همیشه نوشتن بهانه میخواهد

گاهی باید دلت گرفته باشد

گاهی باید فریادی داشته باشی

گاهی باید امیدی زنده باشد

گاه ناامیدانه ، پر و بال می زنی ، که شاید

و گاه اصلا نباید چیزی باشد

دلیلی داشته باشی

فط لازم است دستت را به قلم بزنی

خودش میشود آنچه باید بشود

زندگی ، قمار ناجوری است

عمرت را میدهی  تا خوش باشی ، لذت ببری

جانت را می دهی تا مسیر را طی کنی

و چقدر ناجور است اگر آخر کار بازنده هم باشی

  • برباد رفته

لطیفه ای برای زبان فارسی

فقط در زبان فارسیه که میشه ۱۹ تا فعل رو کنار هم گفت:
داشتم
میرفتم
دیدم
گرفته
نشسته
گفتم
بذار
بپرسم
ببینم
میاد
نمیاد
دیدم
میگه
نمیخوام
بیام
بذار
برم
بگیرم
بخوابم
نه فاعلی نه مفعولی نه قیدی نه صفتی!
یکی بخواد اینو به انگلیسی ترجمه کنه رباط صلیبی مغزش پاره میشه!

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود