من صاحب نظر که هیچ، کارشناس علوم انسانی هم نیستم
بی هیچ گونه اغراقی می نویسم
درک درستی از این علوم را هم ندارم
اما با همه نادانی و جهلم، متوجه شده ام که اساس جهان را بر قدرت علوم انسانی چیده اند
از ما بهتر در حال حاضر دنیای غرب است که نهایت بهره را این علوم برده و میبرد
آنها بهترین متخصصان خودرا برای تحقیق و بررسی در علوم انسانی گذاشته اند!!
و به شیوه ای دست یافته اند که عالی تنظیم شده است
در این شیوه ، همه چیز مادیست
اصالت انسان را در داشتن مادیات بنا نهاده اند!
مالکیت زمین ، اصالت آور است
حساب بانکی چاق و چله ،بزرگی است
داشتن خانه و مغازه بزرگی می آورد
و ساده است که همه در این مسیر حرکت می کنند.
فقط یک نمونه را با عقل ناقصم بررسی می کنم:
در یک شهر ، بزرگ و یا کوچک فقط مقدار اندکی زمین هست
و طبیعی است همه در پی داشتن بهترین مکان هستند
این بهترین مکان چگونه تعبیر میشود؟
جائی که به مراکز شهر نزدیک باشد؟
جائی که به راه های ارتباطی نزدیک باشد؟
نه،
در حال حاضر مکانی که پولدارها بخواهند ، بهترین جای شهر است!!
چون آنها به اعتبار داشتن جند قطعه زمین در آن نقطه، پولدار هستند!
و وقتی این فرهنگ جا افتاد، همه بدنبال خریدن زمین در آن نقطه هستند
و این میشود مایه فخر کسانی که زمین بیشتری دارند
زبانم الکن است تا بهتر بیان کنم