با دکتر علی علی شریعتی همراه می شوم تا یادی ازحضرت فاطمه (س)کرده باشم.
درکتاب مفاخر ایران زمین از دکتر شریعتی آمده است:
خواستم از«بوسوئه»تقلید کنم،خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لویی،از« مریم:سخن می گفت:
گفت:
هزارو هفثصد سال است که همه ی سخنوران عالم در باره مریم داد سخن داده اند.
هزار و هفتصد سال است که همه ی فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب، ارزش های مریم را بیان کرده اند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان، در ستایش مریم همه ی ذوق و قدرت خلاقه شان را به کار گرفته اند...
اما مجموعه گفته ها، اندیشه ها و کوشش ها و هنر مندی های همه در طول این قرن های بسیار،
به اندازه یک کلمه نتوانستندعظمت های مریم را را باز گویند که:«مریم، مادر عیسی است».
و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم، در ماندم:
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهٔ بزرگ است،
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد(ص) است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی(ع) است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین(ع) است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب(س) است.
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
فاطمه، فاطمه است.