امشب فرصتی پیش امد تا فیلم گلادیاتور ساخته سال 2000 را برای چندمین بار ببینم
فیلم داستان فرمانده لشکر سزار است که از سوی سزار بعنوان جانشین انتخاب میشود تا لشکر را به رم ببرد و مجلس سنا جانشین سزار را تعیین کند.اما حسادت پسر سزاز مسیر تاریخ را عوض می کند
پسر ،پدرش سزار را با دستان خودش خفه می کند و از ژنرال متعابت می خواهد که او نه،میگوید!!!!پس سزار دستور قتل ژنرال و کشتن خانواده اش را می دهد.مابقی فیلم به کشاکش این دو می پردازد. سزار پسر به رم رفته میشود پادشاه رم با مشکلات فراوان روحی.ژنرال هم بعنوان برده تمرین جنگ می کند تا با نام گلادیاتور برای رومی ها بجنگد و اگر زنده ماند ازاد شود.سزار جشن بزرگی برپا می کند ، از جمله نمایش جنگ گلادیاتورها را دوباره راه می اندازدو ژنرال هم به کولوسئوم(ورزشگاه بزرگ رم باستان)می رود.نمایندگان سنا که از سزار متفر بودند خواستند با ژنرال کودتا کنندخواهر سزار به کودتاگران ،خیانت کرد. همه دستگیر شدند.ژنرال هم برای اخرین با با سزار جنگید و هردو مردند.اما در اخرین لحظه ژنرال ارزوی سزار پدر را بیان کرد و رم به شکوه و عظمت خود بازگشت!!!!
نمی دانم این فیلم میخواست عظمت رم را بیان کند؟
وفاداری سربازان رمی را بازگو کند؟
پلیدی سیاستمداران را نقد کند؟
هرچه بود من گمان دارم فیلم سازی هم مثل شاعریست
مثل نوشتن است
مثل ترانه سرائیست
مثل خواندن سرود و اهنگ است
مثل ساختن انیمیشن است
یعنی هر یک ،تخلیات و منویات ذهنی خودشان را به شیوه خودشان بیان می کنند
یکی شعر می گوید
یکی متن می نویسد
یکی انیمیشن می سازد
یکی فیلم نامه مینویسد
یکی هم فیلم می سازد
حالا بماند که خواسته های درونی و یا جمعی هر دسته متفاوت است
یکی برای دلش کار می کند!!!!!
و یکی برای ماندگار شدن!!!!!
یکی هم برای گذران زندگیش کار می کند!!!!
مگر فرقی هم دارد!!!
مهم مخاطب است که از اثر تولید شده حمایت کند و برای دیدن و شنیدنش به در و دیوار بکوبد
اما من می نویسم تا همه حرفهائی که نمی توانم به زبان بیاورم را در متونم بگنجانم
اگرچه بدون تردید مخاطب خاص و زیادی نخواهم داشت
هم من نویسنده خوبی نیستم و متون جذابیت ندارد
و هم مردم ما از خواندن خوششان نمی اید
اهل مطالعه نیستند
بیشتر میشنوند و می بینند
البته رایگان بودنش هم مهم است
فیلم گلادیاتور با رویای شیرین نوشتن همه دردهای من تمام شد