امروز متن یک ترانه قدیمی را مرور کردم
ترانه ای با نام وحدت(محمد)
ترانه سرا:سیاوش کسرائی
و صدای همیشه جاویدان فرهاد مهرداد
المک یبغی مع الکفر
و لا یبغی مع الظلم
والا پیامدار، محمد
گفتی که یک دیار
هرگز به ظلم و جور
بر پا واستوار
هرگز ، هرگز
والا پیامدار محمد
آنگاه تمثل وار
کشیدی عبای وحدت
بر سر پاکان روزگار
والا پیامدار محمد
در تنگ پر تبرک نازنین عبا
دیرینه ای محمد
جا هست بیش و کم
آزاده را
که تیغ کشیده ست بر ستم
عده ای از اصحاب شعر و ترانه وموسیقی این ترانه را جزء ده ترانه ماندگار موسیقی ایران قرار داده اند
چه از نظر موسیقی ( که من اصلا چیزی نمی دانم)
چه از نظر شعر ( که بی همتاست و حدیثی زیبا از پیامبر بزرگ اسلام را بیان کرده است)
و چه از نظر اجرای فوق العاده فرهاد مهرداد که مثل همه کارهایش ،حتی در بیان و تلفظ کلمات وسواس، بخرج داده است
این ترانه در سالهای شروع و پیروزی انقلاب در سال پنجاه و هفت سروده ، ساخته و اجرا شده است
اما شاید تکته جالب این ترانه ، شاعر یا سراینده آن می باشد
سیاوش کسرائی ، فردی که عمری عضو حزب توده بوده است
حزبی که کمونیست بودند و با خدا و پیامبر ، میانه اصلا خوبی نداشته اند
اما در این ترانه روایتی از حضرت محمد(ص) پیامبر بزرگ اسلام تفسیر شده است
که نکته ای بسیار عجیب ، زیبا و جالب است!!!
متن ترانه برعکس ترانه هائی که برای بزرگان دین سروده میشود و بیشتر جنبه ابزار ارادت و بزرگنمائی خصایل آنها را دارد،به جنبه ظلم ستیزی حضرت محمد(ص) می پردازد تا اعتراض خود را با مضمونی دینی نسبت به ظلم های صورت گرفته در جامعه ابراز نماید!!!
دو مصرع اول ترانه ،تفسیر حدیثی است که می گوید:
سرزمینی با کفر شاید بماند
با ظلم هرگز!!!