ساده تر از ساده است

اصلا سخت نیست

فقط کمی انصاف میخواهد و کمی پایبندی به قوانین

نوع قانونش هم مهم نیست ، میتواند قانون شرع باشد و یا قوانین اجتماعی!!!!

همه مشکلات فعلی کشور ما،فارغ از تعصبات حزبی و گروهی و جناحی و خطوط مختلف فکری و سیاسی

بر می گردد به نداشتن ،

انصاف

و بی قانونی کردن.

تفسیر به رای قوانین ،تاچائی که قانون را فقطبرای فقرا و طبقه عامه جامعه ، لازم الاجرا می دانند

فرض کنید من میشوم فلان مدیر ارشد کشور

حالا میخواهم همه تیره و طایفه ام از این نعمت باد آورده بهره مند شوند

حالا از موقعیتم سوء استفاده می کنم و همه چیز باید برای خودم در دسترس باشد

یادم میرود اگر این صندلی وفادار بود

اولین مدیر کشور در دوره قاجاریه ، هنوز بر این صندلی تکیه زده بود!!!

یادم میرود اگر مرگی نبود( حالا با هر اندیشه ای که درباره مردن و دنیای پس از مرگ داشته باشم)

حالا انسان  عصر اختراع آتش ( اولین نوع انسان بر روی زمین) هنوز داشت حساب و کتاب دارائی هایش را می کرد!!!

خودم را گول می زنم: حتی اگر فلسه زندگیم ، جامع عمل پوشاندن به شهواتم باشد،بازمرگ پایان آن است!!!

پس به کجا می روم ؟

به چه می اندیشم!!!

اصلا نمی خواهد من نوع دوست باشم

نمی خواهد اهل دین ودیانت باشم

فقط لازم است کمی انصاف داشته باشم

و لختی بیندیشم اگر دیگری به جای من الان چه انتظار و ت وقعی داشتم!!!

خیلی زیاد نیست

اندک و کم است

اینکه خواسته زیادی نیست برای کسی که در کشور ما نه براساس لیاقت و شایسته سالاری

که براساس رابطه و گروه بازی و جناحی فکر کردن، من بدین جایگاه رفیع دست یافته ام!!!

فقط لازم است جهت نگهداشت همین جایگاه ،در همین نظام و برای ثبت  و نگهداشت آن برای فرزندانم

همین قوانین پر از ابهام و پر از تبصره و پر از ایراد را پایبند باشم و اجرا کنم!!!

راستی اگر شما جای من بودید چه می کردید؟!!!