آخ دلم هیشکی کنارت نیست ، سرکن با خودت
زیر و رو شو ، دنیا رو زیر و زبر کن با خودت
وقتی می بینی ، خودت داره کلافت می کنه
از خودت پاشو ، خودت باش و سفر کن با خودت
هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخه تو بردار و تمرین تبر کن با خودت
یا بساز و دونه دونه مرگ برگات و ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت
سر بچرخونی با قلبت گذر با خودت
از پل تردید با قلبت گذر کن با خودت
تنها موندی با خودت ، با دشمنت ، با دوستت
آخ دلم هیشکی کنارت نیست ، سر کن با خودت
هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخه تو بردار و تمرین تبر کن با خودت
یا بساز و دونه دونه مرگ برگات و ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت
شاعر : محمد زارعی