هنوز ایران پیکر فرزندان پر سوخته اش در نفت کش سانچی را تحویل نگرفته
که تیم های جستجو رفته اند دنا
تا از لابلای دندان های کوه،
پاره های تن دهها خانواده را بیرون بکشند!
چه خبر است؟
چرا این کابوس های بیداری تمام نمی شود؟!
عکس های زنان و دختران نگون بخت را در سرپل ذهاب می دیدم
که به جای پوشیدن چکمه و بارانی و گرفتن عکس زیر باران،
پاچه شلوارها را داده اند بالا
و با سطل و دیگ آب
بارانی که دور چادرها و کانکس هایشان را مثل جزیره گرفته است
اینور و آنور پرت می کنند
بعد همان موقع خبرگزاری ها نوشتند :
کارلوس_کیروش از بانک سامان یک میلیون دلار ( تقریباً 9 میلیارد تومان) گرفته است
تا در چند تبلیغ این بانک حاضر شود! ...
بعد هی بگویید آقا پول نیست!هست!
برای ما مردم مفلوک نیست!
سهم ما فقط درد است. تسلیت است...
این جیره هر روز مصیبت، خبر بد، مرگ، شیون، تسلیت ...
کی تمام می شود؟
بیشتر از آنکه غمگین باشیم و اشک آلود،
پر از بغض و خشمیم.
نمی دانیم از چه کسی گله کنیم؟
یا می دانیم و زورمان نمی رسد...
خدایا!
امسال همه بلایای طبیعی را روی ما آزمایش کردی،
خودمان هم که در تولید بلایای انسانی تخصص داریم، قربان لطف و کرمت!
کمی هم حال خوب و اتفاق خوب نثارمان کن.
شاید خودت هم خوشت آمد!
آن وقت قول می دهیم جملگی
« چاروقت دوزیم، کنیم شانه سرت»!