مادرم همیشه پشتِ سرم دعا می خواند ...
می گفت ؛
الهی امروز بهترین آدم ها سرِ راهت باشند ،
الهی دست به خاک بزنی برایت طلا شود ...
او از تهِ دلش می گفت ...
و من جدی نمی گرفتم !!!
می خندیدم و سَرسری رد می شدم ...
اما ...
وقتی از دعایِ خیر و دستانِ پر برکتش دور باشی ،
تازه می فهمی ؛
دنیا رویِ مدار دعایِ مادر است که می چرخد !
دعایم کن ...
دعایم کن ...
که دنیا سخت می گیرد ؛
بدونِ عشقِ تو مادر♡ ...
دعایم کن !
فدایِ چشم هایِ پاک و معصومت !
بدونِ تو ؛
غریبم ، بی پناهم ، خسته ام مادر♡
دعایم کن ..