۵۵ مطلب با موضوع «راه ورسم دینداری» ثبت شده است

دعائی برای صبح جمعه

خدای مهربانم .!
در این روزگار غریب تنها تو را دارم
پروردگارا!
درهای لطف تو باز است
زیر باران رحمتت دست هایم را به
آسمان بلند میکنم
تا میوه های اجابت بچینم
و می دانم دست هایم خالی بر نخواهند
گشت ....
به یاد تو قدم در رویاهایم می گذارم
 و در آغاز صبح دگرم
فقط به تو می اندیشم
و تنها تو را میخوانم
خدایا بهترین ها را برایمان مقدر بفرما

آمین

  • برباد رفته

نیایش

خدایا:

شاد کن دلی را که گرفته و دلتنگ است

بی نیاز کن کسی را که به درگاهت نیازمند است

خدایا:

امیدوار کن کسی را که ناامید به آستانت آمده

بگیر دستانی که اکنون بسوی تو بلند است

خدایا:

مستجاب کن دعای کسی که با اشکهایش تو را صدا می زند

حامی آن دلی باش که تنها شده است

با دستهای مهربانت ،

با تمام قدرت و عظمت و تواناییت

ببار رحمتت را بر بندگانت ...

آمین اى مهربان ترین

  • برباد رفته

روزها می گذرندغرور و نا امیدی ممنوع

به پاهای خودتان موقع راه رفتن نگاه کنید....

دائما یکی جلو هست و یکی عقب...

نه جلویی بخاطر جلو بودن مغرور می شود...

نه عقبی چون عقب هست شرمنده و ناراحت...

چون میدانند شرایطشان داٸماعوض میشود...

روز های زندگی ما هم دقیقا همین حالتند...

دنیا دو روزهست...

روزی باتو ، روزی علیه تو...

روزی که با توهست،مغرور نشو...

روزی که علیه تو هست،ناامید نشو...

هر دو میگذرد...

  • برباد رفته

مجنون و نماز گذاران

مجنون از راهی میگذشت.

جمعی نماز گذاشته بودند.

مجنون از لا به لای نماز گذاران رد شد.

جماعت تندو تند نماز را تمام کردند.

همگی ریختند بر سر مجنون.

گفتند: بی تربیت کافر شده ای.

مجنون گفت:مگر چه گفتم.

گفتند :مگر کوری که از لای صف نماز گذاران میگذری.

مجنون گفت:

من چنان در فکر لیلا غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نماز گذار ندیدم.

شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید.

{قدری مجنون خداباشیم}

*******************

منبع:نامعلوم

  • برباد رفته

چیستی حکمت

حکمت چیست؟

حکمت نوعی دانائی نیست ،

فلسفه ھم نیست

و عرفان نظری ھم نیست

و کلمات قصار ھم نیست

واصولاً چیزی قابل اکتساب از دیگران نیست .

حکمت نوعی توانائی روح است و یک مقام معنوی میباشد

ھمانطور که قران می فرماید که :

آنگاه که موسی به کمال رسالت رسید از جانب خداوند حکمت و کتاب وفرقان یافت .

در روایت است که گروھی از دانشمندان به نزد پیامبر اسلام آمدند و دربارۀ حکمت دین اوسؤال کردند .

پیامبر فرمودند که : ما حامل حکمت برای مردم نیستیم بلکه حامل حکم خدا ھستیم و ھرکه این احکام را عمل کند به حکمت آن میرسد .

در واقع حکمت نوری است که حاصل عمل به حکم خداست

و حکیم مظھر حکم خدا می باشد

و لذا دارای نور شفاعت و معرفت و کرامت است و این نور را به قلوب مردمان می تاباند و چه بسا شفا می یابند .

این شفا حاصل القای نور دین است ھمانطور که قرآن شفاست .

به ھمین دلیل در روایتی از حضرت رسول آمده است که کل مؤمنان دارای شفاعت ھستند .

این شفاعت نوری از حکمت است .

کلام حکیمانه یکی از سطحی ترین بروز حکمت از وجود حکیم است

که الّبته دارای بلاغت و قدرت نفوذ خارق العاده ای می باشد و بر قلوب اثر می کند .

یعنی کلام حکیم دروجود مخاطبان بطرزی حیرت آور به فعل در می آید و این ھمان کرامت و شفاعت است

حکمت نور اعمال خالصانه از وجود مخلصین است

و لذا چیزی بنام فرمولھای حکیمانه وجود ندارد

و مقلدین حداکثر مبدّل به عطاران و رمالان و شیادان میشوند.

کلام و دست حکیم شفا بخش است به ھر بھانه ای .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 115

  • برباد رفته

دعای صبحگاهان

ِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

به نام او که رحمان و رحیم است

به احسان  عادت و خُلقِ کریم است

دلتون پرازعشق به خدا

الهی به امید تو

سلام

روزتان  مبارک

از هم بگشـــــای دیده را با صلوات

با خنده بگـــــو شکر خدا را صلوات

برگی بزنی بار دگر دفتـرعمــــــر

صبح است و بگو محفل ما را صلوات
 
اَللّهم صلِّ علی َمحمد
وآل مُحَمَّدوَعجّّل  لولیک الفرج

پروردگارا ...

دراین صبحدم :

قرار دلهای بیقرار ما باش ...

فراوانی را در زندگی ما جاری کن ...

حضورمان را پرمعنا کن ..

وجودمان را لبریز آرامش کن ...

ثروتمان را فزونی بخش ...

قلبهایمان را سرشار از عشق کن ...

کلاممان را لبریز محبت کن ...

انسانیت مارا کامل کن ...

ایمان مارا زیاد گردان..

ما را بندگان شاکر قرار ده نه شاکی...

سد مشکلات را شکسته...

محبت ها رافزونی...

دلهای مارا پاک کن از هر چه نازیباست

الهی

تو را سپاس میگویم از اینکه دوباره خورشید مهرت از پشت پرده ى تاریکی و ظلمت طلوع کرد

و جلوه ی صبح را بر دنیای کائنات گستراند

امروز با درخشش خورشید اندکی دلهایمان را بزرگترکنیم

و ببخشیم انهایی را که به هردلیل دلمان راشکسته اند

شایدآنها لایق بخشش نباشنداما ما لایق رهایی هستیم

امروز دوست عزیزم حالا که بیدار شدید

مطمـئن باشید که خداوند شما را عاشقانه دوست دارد

چون هر روز صبح آفتاب را به شما هدیه می کند.

به یاد داشته باشید که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد

قلــب تشما را انتخاب کرده

و تنها اوست که  هر وقت بخواهید چیزی بگوئید گوش می کند

خدایا...

دوستانی دارم بهترازگل

مهربانتر ازخورشید ...

مثل باران درفصل گرما

آرام بخش و با صفـا

آنها را در پناه آرام خود جای ده

امین

  • برباد رفته

خداکه امرکند شیطان هم وسیله میشود

زن فقیری که با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.

مرد بی‌ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می‌داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.

آدرس او را به دست آورد

به منشی‌اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد.

ضمنا به او گفت:

«وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.»

وقتی منشی به خانه زن رسید،

زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و مشغول بردنو خوراکی‌ها به داخل خانه کوچکش شد.

منشی از او پرسید:

«نمی‌خواهی بدانی چه کسی این خوراکی‌ها را فرستاده؟»

زن جواب داد:

«نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می‌برد.»

  • برباد رفته

اشکهائی که باران رحمتند

همیشه آماده باش...

تا اشتباهات دیگران را ببخشی

بی ادبی‌شان را،

خیانت‌شان را،

بی‌عقلی‌شان را

و تهمت‌شان را.

این‌ها نشانه‌ی عدم بلوغ روحی برخی از آدم‌هاست.

آدم‌های نارس از این چیزها زیاد دارند.

تو رسیده باش و بالغ.

با سبک بالی و بدون اینکه قضاوت کنی یا سرزنش،

و بدون اینکه از این حرف‌ها آزرده شوی و آسیب ببینی،

از کنار این چیزها رد شو.

اگر هوای دلت ابری شد

و چشم‌های تو باریدند

بگذار این اشک‌ها باران رحمت و بخشش باشد

برای آن‌هایی که نمی‌دانند

و زمین دل‌شان خشک و شوره‌زار است.

اینجاست که دل بخشنده‌ی تو چشمه‌ی جوشانی می‌شود که به منبع عظیم آب‌های لطف خدا متصل است...

  • برباد رفته

(بخشی از سخنرانی دکتر علی شریعتی درباره «شمر بن ذی‌الجوشن»)

خواندنی است

مردی که شانزده بار پای پیاده به حج رفت، امام حسین(ع) را کشت.

یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است.

از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت.

این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود.

شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید.

حال می کردید، هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!

این آقایی که ما صحبتش را می کنیم (شمر) شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است.

فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛

شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.

در کربلا هر روز بیست هزار نفر در فرات غسل می کردند.

غسل قربة الی الله که حسین را بکشند و می گفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد!!!

در ظهر عاشورا وقتی ابا عبدالله علیه السلام برای نماز خواندن، اذان می گفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند. آن ها هم نماز می خواندند!

برخی از این افراد به ابا عبدالله علیه السلام می گویند که نماز شما قبول نیست!

و حبیب به آن ها می گوید:

« نماز شما قبول است؟! » درگیری می شود .حبیب به شهادت می رسد. حضرت حبیب پیش از نماز ظهر ابا عبدالله به شهادت رسیدند.

ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر.

شمری که شانزده بار به مکه رفته،

جانباز امیر المومنین بود،

کسی که در کنار مولا زخمی شده بود،

چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟

این هشدار و اندرزی است برای امروز و فردای ما ...!!!

(بخشی از سخنرانی دکتر علی شریعتی درباره «شمر بن ذی‌الجوشن»)

  • برباد رفته

درخواستی از خدای بزرگ

" خداوندا ".......!

آرامم کن همان گونه که دریا را...

پس از هرطوفانی آرام میکنی...

راهنمایم باش که در این چرخ و فلک روزگار ،

بدجور سرگیجه گرفتم...

ایمانم راقوی کن...

که تو را در تنهایی خود گم نکنم...

" خداوندا "......!

من فراموش کارم ....پ

اگر گاهی ، یا لحظه ای فراموشت کردم...

تو هیچ وقت فراموشم نکن...

" خداوندا ".....!

رهایم مکن حتی اگر همه رهایم کردند....

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود