۵۵ مطلب با موضوع «راه ورسم دینداری» ثبت شده است

باورهای نادرست، قضاوت با شما

حاج ناصر تو بیمارستان بستری بود.

15 نفری از اهالی محل تصمیم می‌گیرند که به عیادتش بروند.

خلاصه یک مینی‌بوس دربست گرفتند و با راننده توافق کردند که نفری ۵ هزارتومان بدهند؛

راننده گفت: یک نفر دیگر هم بیاورید که صندلی‌ها تکمیل بشوند، آنوقت میرویم.

اهالی محل گفتند: نه دیگر کسی نیست فقط ماهستیم، خواستند حرکت کنند که یک نفر از دور دوان دوان به طرف مینی‌بوس میدوید،

راننده گفت: آهان یک نفر دیگرهم جور شد!

اهالی محل  گفتند: ولش کن این جاسم نحس هست، اگربا ما بیاید حتما نحسیش مارا میگیرد و یک اتفاقی می افتد!

راننده گفت: نه ، این حرفا همه‌ اش خرافات هست و من به خرافات عقیده‌ای ندارم! مهم این هست که صندلی‌ها تکمیل بشوند و 5 تومان بیشتر گیرم بیاید.

خلاصه وایایستاد تا جاسم رسید،

درب مینی‌بوس را باز کرد و گفت پیاده شوید؛

حاج ناصر مرخص شد... نمیخواهد بروید بیمارستان...

  • برباد رفته

غیبت از نگاه دکتر الهی قمشه ای

اﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ "ﻏﯿﺒﺖ" ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ،

ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ...

ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ.

ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟؟؟

جواب با شما...

نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده

نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده..

"صادقانه زندگی کنید"

ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم.ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...
************
دکترالهی قمشه ای

  • برباد رفته

بهشت بی بهانه

هر گاه عیبی در من دیدید،به خودم خبر بدهید نه کسی دیگری را!!!

چون تغییر آن به دست من است!!!

کار اولتان باعث پیشرفت و بهبودم میشود

اما گزینه دوم غیبت و تخریب است و مرا درتاریکی نگه میدارد...

چرا موقعی که چیز منفی در کسی می بینیم، جز خودش همه را خبر میدهیم؟؟؟

جمله ای که در یک هتل نوشته بود، شگفت زده ام کرد :

"اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو و گرنه با خود ما بگو"

بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت از میانمان از بین برود!!!

نصیحت کن اما رسوا نکن!!!

سرزنش کن اما جریحه دار نکن!!!

بهشت وعده دور از دسترسی نیست اگر بی بهانه خوب باشیم!!!

  • برباد رفته

پاسخ امام حسین(ع) به مردم کوفه

برخى گویند:

نامه کوفیان به وسیله عبد الله بن مسمع همدانى و عبد الله بن وال براى امام فرستاده و به آن دو دستور دادند،

نامه را با سرعت به آن حضرت برسانند.

پس آن دو با شتاب برفتند تا در دهم ماه رمضان به مکه وارد شدند و نامه را به امام تسلیم کردند،

مردم کوفه دو روز پس از فرستادن نامه مزبور،

قیس بن مسهر صیداوى

عبد الرحمن بن عبد الله بن شداد ارحبى

و عمارة بن عبد الله سلولى

را همراه با صد و پنجاه نامه که هر یک از آنها امضاى یک یا دو یا چهار نفر را داشت نزد امام (ع) روانه ساختند.

هر چند که امام (ع) به هیچ یک از آنان پاسخ ندادند و سکوت کردند،

اما همچنان نامه‏ هاى بسیارى براى او ارسال مى‏شد،

و در یک روز ششصد نامه به دست آن حضرت رسید،

و این امر همچنان ادامه داشت تا آنجا که جمع نامه‏ هاى وارده به دوازده هزار مى‏رسد.

سپس دو روز دیگر سپرى شد.

هانى بن هانى سبیعى و سعید بن عبد الله حنفى را که آخرین فرستادگان کوفیان بودند

روانه مکه ساختند و نامه‏ اى به وسیله آن دو به این شرح براى امام ارسال داشتند:

بسم الله الرحمن الرحیم:

نامه‏ اى است به حسین بن على (ع) از جانب شیعیان آن حضرت از مؤمنین و مسلمین.

اما بعد، اى امام

هر چه زودتر به نزد ما بیایید که مردم در انتظار شمایند

و اندیشه‏ اى جز تو ندارند.

پس با شتاب، و باز هم با شتاب به سوى کوفه حرکت کنید، با شتاب، با شتاب، والسلام.

همچنین

شبث بن ربعى تمیمى

حجار بن ابجر عجلى

یزید بن حارث بن یزید بن رویم شیبانى

عزرة بن قیس احمسى

عمرو بن حجاج زبیدى 

محمد بن عطارد بن حاجب بن زراره تمیمى

نامه‏ اى نوشتند و با همان گروه براى آن حضرت ارسال داشتند بدین مضمون:

پس از حمد و سپاس به درگاه خداوندى،

باغها سرسبز و میوه‏ها رسیده ‏اند.

پس هرگاه مایل باشید به سوى ما بیایید که لشگر بسیار و مجهز جهت یارى شما آماده‏ اند،

سلام و رحمت خداوند و برکات او بر شما و بر پدر بزرگوارت باد.

در روایت دیگر چنین آمده است که اهالى کوفه در نامه‏ هاى خود که به آن حضرت ارسال داشتند یادآور شده بودند:

صد هزار شمشیر نزد ما آماده است، پس بى‏درنگ به سوى کوفه حرکت کنید .

فرستادگان مردم کوفه یکى پس از دیگرى نزد آن حضرت گرد آمدند.

امام حسین (ع) از هانى و سعید اخبارى را جویا شدند و گفتند: به وسیله چه کسانى نامه شما نوشته شده است؟

آن دو گفتند: اى فرزند رسول خدا، کسانى که این نامه را ارسال داشته‏ اند عبارتند از:

شبث بن ربعى

حجار بن ابجر

یزید بن حارث بن یزید بن رویم

عزرة بن قیس، عمرو بن حجاج

محمد بن عمیر بن عطارد.

(هر چند که این عده از افراد مشهور کوفه بودند،

اما هیچ یک به عهد خود وفا نکردند و بر خلاف وعده‏ هاى خود بر علیه آن حضرت قیام کردند و با امام ع جنگیدند).

سپس امام حسین (ع) از جاى خود برخاست

و بین رکن و مقام دو رکعت نماز به جاى آورد و از خداى در این مورد طلب خیر کرد.

سرانجام نامه‏ اى به وسیله هانى بن هانى و سعید بن عبد الله براى اهالى کوفه فرستادند.

مضمون نامه چنین بود:

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه ‏اى است از حسین بن على ع به گروه بسیار مؤمنین و مسلمین

اما بعد

نامه‏ هاى شما را آخرین فرستادگان شما یعنى هانى و سعید براى من آوردند.

آنچه که براى من شرح داده و یادآور شده ‏اید دریافتم.

سخن اکثریت شما این بود که:

براى ما امام و پیشوایى نیست و گفته ‏اید که به سوى شما حرکت کنم،

و به این وسیله خداوند ما را بر حق و هدایت گرد آورد،

و من هم اکنون برادر و پسر عمو و کسى که در خاندانم مورد اطمینان بوده،

یعنى مسلم بن عقیل را به سوى شما گسیل مى‏دارم.

چنانچه وى در گزارش خود اطلاع دهد

که اکثریت مردم و افراد آگاه و صاحب نظر بر آنچه که در نامه ‏هاى شما آمده و فرستادگان شما گفته ‏اندمطابق باشد،

انشاء الله تعالى به زودى به نزد شما خواهم آمد.

به جان خودم سوگند،

امام و پیشوا کسى است که در میان مردم به کتاب خدا حکم کند و رفتارش توأم با عدل و داد باشد.

از دین حق پیروى، و خود را در آنچه مربوط به خدا و رضاى اوست نگهدارى کند.

و السلام.

برگرفته از کتاب سیره معصومان، ج 4، ص 11۰ـ  سید محسن امین

  • برباد رفته

نامه اهالی کوفه به امام حسین(ع)...

وقتى مردم کوفه از مرگ معاویه آگاه شدند و دانستند که امام حسین (ع) با یزید بیعت نکرده است،

بیدرنگ درباره یزید به جستجو پرداختند.

آنگاه بر در خانه سلیمان بن صرد خزاعى گرد آمدند.همین که اجتماع آنان کامل شد،

سلیمان برخاست و به ایراد سخن پرداخت.

وى در پایان گفتار خود گفت:

شما اطلاع یافته‏ اید که معاویه به هلاکت رسیده و به سوى پروردگار رفته است تا به سزاى اعمال خود برسد.

فرزندش یزید به جاى او به حکومت رسیده است.

حسین بن على ضمن مخالفت با او و بدان جهت که از چنگال طاغوتیان آل ابو سفیان اموى در امان باشد رهسپار مکه شده است.

شما که از شیعیان او و قبلا نیز از پیروان پدرش بوده ‏اید،امروز نیازمند یارى شماست.

چنانچه مى‏دانید و آماده هستید وى را یارى دهید و با دشمنانش به مبارزه پردازید،

به آن حضرت بنویسید و آمادگى خود را جهت دعوت به کوفه اعلام دارید.

اما چنانچه از پراکندگى و سستى در یارى او بیم دارید، وى را فریب ندهید.

همه یک صدا گفتند:

ما با دشمن او خواهیم جنگید و در راه او جانفشانى و خود را فداى او خواهیم کرد.

بدین ترتیب اهالى کوفه نامه‏ اى براى حسین بن على (ع) نوشتند

و به وسیله عده‏اى همراه با ابو عبد الله جدلى ارسال داشتند .نامه مزبور به این شرح بود:

بسم الله الرحمن الرحیم،

نامه‏ اى است به حسین بن على از

سلیمان بن صرد

مسیب بن نجبه

رفاعة بن شداد بجلى

حبیب بن مظاهر

و عبد الله بن وال

و شیعیان او از مؤمنین و مسلمین از اهالى کوفه.

سلام بر تو

اما بعد، سپاس خداوندى را که دشمن سرکش و ستمکار و دشمن پدر شما را در هم شکست و نابود کرد.

دشمنى که به این امت یورش برد و به ستمکار خلافت و زمامدارى آنان را به چنگ خود درآورد،

و اموال آنان را به زور بگرفت و بى آنکه رضایت آنان را فراهم آورد،خود را فرمانرواى آنان کرد.

نیکان و برگزیدگان آنان را بکشت،

و بدکاران و اشرار را به جاى نهاد،

و مال خدا را دست به دست در میان گردنکشان و ثروتمندان قرار داد.

همچنان که قوم ثمود از رحمت خدا دور گشتند، دورى و نابودى نیز بر او باد.

شما خود مى‏دانى که براى ما پیشوایى نیست.

پس به سوى ما روى آور.

امید است که خداوند به وسیله تو افراد ما را به گرد هم فراهم آورد و به سوى حق راهبرى فرماید.

اینک نعمان بشیر در قصر فرماندارى اقامت کرده است،

و ما هرگز در جمع او شرکت نکرده و در نماز جمعه و عید با او همراهى نمى‏کنیم.

چنانچه ما بدانیم که شما به سوى کوفه حرکت خواهى کرد،

او را از شهر کوفه بیرون ساخته،

و انشاء الله تعالى او را به شام خواهیم فرستاد.

درود و رحمت خداوند بر تو اى فرزند رسول الله (ص) و بر پدر ارجمند تو باد.

و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم.

برگرفته از کتاب سیره معصومان، ج 4، ص 11۰ـ  سید محسن امین

  • برباد رفته

خیلی خیلی زیباست

مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید .

دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟

پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور .

دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.

پدر گفت امتحان کن. دخترم.

دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد

سبدرازیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند.

پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد .

پدرش گفت دوباره امتحان کن. دخترکم .

دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .

برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است...

پس پدر به. او گفت سبد قبلا چطور بود؟

اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است.

پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.

پس دنیاوکارهای آن قلبت را از کثافتها پرمیکند،

خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند،

حتی اگر معنی آنرا ندانی...

خواندن قرآن یکی از شیوه های قوی پاکسازی کوانتومی محسوب می شود ،

از این شیوه پاکسازی درونی استفاده نماییم تا پاکی آن به زندگی ما برکت ، نعمت ، سلامتی و آرامش فراوان بدهد .

کپى با ذکرصلوات

  • برباد رفته

انجام ندادن هفت کار

در حضور هفت گروه ، هفت کار را مخفی انجام بدهید تا سعادتمند شوید:

1 – در حضور فقیر . دم از مال و منالت نزنید

2 – در حضور بیمار . سلامتیت را به رخش نکشید

3– در حضور ناتوان . قدرت نمایی نکنید

4– در برابر غصه دار. خوشحالی نکنید

5– در برابر زندانی. آزادیتان را جلوه نمایی نکنید

6– در حضور افراد بدون فرزند. از فرزندت تعریف و نوازش نکنید

7– در برابر یتیم. از پدر و مادرتان نگوئید

  • برباد رفته

متن:سوی آسمون

یه عمر دستات به سوی آسمون بود .....

برای دعا .....

البته نه برای خودت ....

که برای ما ......

دعای تو و اجابت خدا پشتوانه ی همیشه ی ما بود ........

دستان پینه بسته ات را میبوسم .......

به پاس دعای یک عمرت فقط یک خواهش از خدا دارم :

نور چشمانم "" مادرم "" را از من نگیر ........

سلامتی همه ی مادرا .........

  • برباد رفته

اندرز لقمان حکیم

لقمان حکیم گفت:
من سیصد سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛

و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم که هیچ دارویی بهتر از "محبت" نیست !

کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟

لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛

"مقدار دارو را افزایش بده !! "

جواب سلام را باسلام بده

جواب تشکر را با تواضع

جواب کینه را با گذشت

جواب بی مهری را با محبتپ

جواب دروغ را با راستی

جواب دشمنی را با دوستی

جواب خشم را به صبوری

جواب سرد را به گرمی

جواب نامردی را با مردانگی

جواب پشت کار را با تشویق

جواب بی ادب را با سکوت

جواب نگاه مهربان را با لبخند

جواب لبخند را با خنده

جواب دل مرده را با امید

جواب منتظر را با نوید

جواب گناه را با بخشش

هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار ، مطمئن باش هر جوابی بدهی،

یک روزی ، یک جوری ، یک جایی به تو باز گردد...

  • برباد رفته

وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ

خداوند در سوره "تین"(انجیر) به این میوه قسم خورده است 

دانشمندان دین‌پژوه می‌گویند،

احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوه‌های همه چیز تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامین‌ها دارد؛

لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است.

اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است.

قصه از این‌جا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند

که به میزان کم، درمغز انسان و حیوانات تولید می‌شود.

این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون ومسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است

و بازتولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل می‌شود.

ژاپنی‌ها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن،

باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد.

بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامه‌ای به این تیم تحقیقاتی می‌نویسد و اعلام می‌کند که :

در کتاب مقدس مسلمانان، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده.

نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار در قرآن آمده است

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود