یکتاپرستی،
نیکوکرداری،
رأفت و انسان دوستی از صفات گفته شده ذوالقرنین در کتاب آسمانی مسلمانان است.
بنا بر فرموده قرآن مجید،ذوالقرنین،
پادشاهی دادگر بود و نسبت به رعیت عطوفت داشت
و هنگام کشورگشایی و غلبه قتل و کینه ورزی را اجازه نمی داد.
از این روی، هنگامی که بر قومی در غرب چیره شد،
پنداشتند، اوهم مانند دیگر کشورگشایان خونریزی آغاز خواهد کرد،
ولی او بدین کار دست نبرد، بلکه به آنان گفت:
هیچ گونه بیمی پاکان شما در دل راه ندهند و هر یک از شما که عملی نیکو کند،
پاداش آن راخواهد دید .
با آن که آن قوم بی یاور و دادرسی در چنگال قدرت او بودند،
با ایشان شفقت کرد و به دادگری و نیکوکاری دل آنان را به دست آورد.
برپایه شواهد انکارناپذیر تاریخی،
همگی این ویژگی ها بر کوروش هخامنشی منطبق است
که نمونه بارز خوی انسانی و رأفت و مدارای کوروش را در رفتار او با مردم بابل پس از فتح این سرزمین،
در تاریخ می بینیم .
با این حال، برخی تلاش می کنند چنگیز و آتیلا و یا اسکندر مقدونی را ذوالقرنین معرفی نمایند،
در حالی که هیچ یک از صفات آمده در قرآن مجید بر این جهانگشایان ظالم خونریز قابل انطباق نیست.
به گفته مورخان یونانی کوروش کبیر از چنان جایگاه بزرگی برخوردار بوده
که حتی اسکندر با وجود یورش وحشیانه به ایران و تسخیرآتش زدن تخت جمشید
به پاسارگاد مقبره کوروش رفته،
در برابر مزار آن بزرگ مرد زانو زده و مراتب احترام خود رابه کوروش کبیر بجا آورده است.
بنا بر فرموده قرآن مجید، ذوالقرنین می گوید:
«هذا فتح من ربی»؛ یعنی «همه فتوحات من نتیجه لطف خداست»
و ما هیچ گاه در تاریخ، نه از اسکندر و نه از مغول ،
چنین گفتاری را سراغ نداریم .
علت دوم آن که واژه ذوالقرنین در قرآن مجید به معنای فردی است که دو شاخ در بالای سر او قرار دارد..
همان گونه که در تصویر حجاری شده کوروش کبیر در تخت جمشید دیده می شود؛
کلاهی با دو شاخ در بالای سراو به خوبی نمایان است.
از دیگر نکاتی که شاهدی بر ذوالقرنین بودن کوروش کبیر است می توان به این نکته اشاره کرد
که در قرآن مجید آمده ذوالقرنین در آغازفرمانروایی خود، به منطقه ای که آفتاب غروب می کند،
حمله کرده و پیروزیهای بزرگی به دست آورده است.
سپس به سوی شرق شتافت و در آن سامان، هم به پیروزی دست یافت
و پس از آن، به مکانی رفت که آفتاب از آن طلوع می کرد؛
یعنی شرق و آنان پوششی برای محافظت خود نداشتند.
در تاریخ به این نکته اشاره شده که کوروش کبیر، پس از نبرد موفقیت آمیز در غرب ایران زمین(لیدی)
برای سر و سامان دادن به شورش اقوام بیابانگردی که متجاوز، وحشی و خونریز بودند،
به شمال شرق ایران بزرگ لشکرکشی کرد
و موفق به فرو نشاندن آنان و تأمین امنیت مرزهای شرق و شمال شرق ایران شد.
یکی دیگر از مشخصات ذوالقرنین در قرآن،
عزیمت او به مناطق شمالی و رویارویی با قوم یأجوج و مأجوج بوده است
و علاوه بر این،
ایجاد سد یأجوج و مأجوج
که در ساخت آن از آهن استفاده شده نیز در قرآن به ذوالقرنین نسبت داده شده است.
جالب این که در تورات هم به ساختن سدی از جنس آهن اشاره شده است؛
آنجا که ازقول کوروش خطاب به خداوند یکتا می گوید:
«من ای کوروش، پیش روی تو خواهم خرامید جای ناهموار را برایت هموار می کنم،
درهای برنجین را می شکنم،
پشت بندهای اهنین را خواهم برید...»