نگارش «غربزدگی» کتاب معروف جلال آل احمد، در سال 1340 به پایان رسید و در مهرماه 1341 انتشار یافت.نسخه کاملتری هم از آن در 1342 آماده چاپ بود، اما در زیر چاپ توقیف شد.
بنا بر اعتقاد جلال آل احمد، غرب زدگی آفتی است که از غرب میآید و کشورهای جهان سومی و از پیشرفت وامانده را مانند طاعون، گرفتار و بیمار میکند.
به نظر جلال آدم غربزده ریشه و بنیادی ندارد، نه شرقی مانده، نه غربی شده؛
هرهری مآب و چشم و گوش بسته از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید میکند.
جلال در این باره میگوید: «غرب زدگی میگویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سنزدگی».
شاید اگر بخواهیم لب مطالب کتاب غرب زده ایشان را در یک سط بنویسیم ؛ متن زیر از آب در می اید:
انسان غرب زده هرهری مذهب است!!!
یعنی اگر بحث سیایت بازی و مکر پیش بیاید
از انگلیس ها که خدای سیایت بازی هستند بدتر میشود
اگر بحث لذت جوئی پیش بیاید
از همه بی بندبارها بدتر میشود
اگر بحث خوش گذرانی پیش بیاید
از همه خوش گذارانان عالم پیشی می گیرد
اگر بحث خساست پیش بیاید
از اسکاتلندی ها که خدای خسیس بازی هستند ، بدتر میشود
و تا گیر می افتد و کم می آورد
می گوید(( یا ابوالفضل)) و میشود یک ادم مذهبی و متدین!!!
منظور این است که برغم عدم وجود اطلاعات کافی و یا تخصص در موارد گوناگون
آدم هرهری مذهب ، خود را کارشناس آن فن می داند و ادعای دانائی را دارند
آدم هر هری مذهب هیچ ریشه و اصالتی ندارد
و همچون خش و خاشاک با در نتد باد روزگار به هر سمتی که باد بوزد ، حرکت می کنند
نکته مهم این است با این تفاسیر جامعه فعلی ما لبریز از این جور آدمهاست
نمی دانم حداقل خود من با خواندن این کتاب ، حس بدی داشتم
در باورها و عقاید خودم شک کردم
مردد شدم وخیلی از موارد زندگی شخصی ام را مشمول غرب زدگی دیدم!!!
و این میشود آیه یاس!!!!