۱۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیده گاه فلسفی من» ثبت شده است

کمپین شمارش خوشبختی ها

ما نیاموخته ایم که میتوان لذت برد

ظاهرا فقط مشکلات را می بینیم

و این میشود قوز بالا قوز!!!

بله زندگی مشکل دارد

سختی دارد

نا ملایمتی دارد

درد دارد

رنج دارد

هیچگاه آنی نمی شود که ما میخواهیم و همیشه همانی است که باید باشد!!!!

این هنر فرد است که در میان هجمه بی امان مشکلات و ناملایمتی ها ، با زهم لذت ببرد، شاد باشد!!!

کاش میشد کمپین لذت بردن را ایجاد کرد و همه کسانیکه در خود هنر شاد زیستن را می بینند

عضو می شدیم تا بی امان از بودن لذت ببریم

  • برباد رفته

آرزوئی محال (رویای داشتن کشوری آباد و پیشرفته و متمدن)

انسان معاصر ، موجود عجیب و غریبی شده است!!

اگر چند دهه قبل هم نه،همین چند سال پیش به من هم می گفتند که فردی با لب تاپ زنده است!!!

باور نمی کردم که هیچ ؛ کلی هم بد و بیراه می گفتم و می خندیدم

اما حالا تنها چیزی که همیشه و در همه حال می دانم کجاست و در چه حالیست

همین لب تاپ درب و داغانیست که در اختیار دارم

حالا بیشتر در خانه ویا دفتر کارم نشسته ام و می خوانم و یا می نویسم

اینها را گفتم تا بر عجز و ناتوانیم واقف شوید

اما اگر توانی داشتم و کسی بودم که مردم حرف را قبول داشتند

نهضتی را بر پا می کردم

دست به قیام می زدم

نه من اصلا اهل سیاست نیستم

چون سیاست را نمی فهم ، درک نمی کنم چطور چشمم را در چشم کسی بیندازم و دروغ بگویم

نمی توانم از احساست پاک مردم سوء استفاده کنم

و خوب همین چیزهاست که مرا در همین حد نگه داشته 

چه مالی ، چه فرهنگی ، چه مذهبی و خلاصه در همه وجوهات شخص ام!!

قیام می کردم و به همه نشان می دادم که امکان مهاجرت همه ما به کشورهای دیگر نیست

چون همه ما را، راه نمی دهند

دوما اگر راهمان هم بدهند ، تفاوت فرهنگی ، نسل اول ودوم مهاجر را نابود می کند!!

پس بیائید مملکت خودمان را بسازیم

تا هم حودمان لذت تلاش را بچشیم

و هم فرزندان و نوادگان ما ، کشور متمدن و پیشرفته ای را داشته باشند

قیام من برای فرداست ، چون کار فرهنگی ، زمانبر است، حداقل صد سال زمان می خواهد

باید یاد بگیریم تا هر کس ، خودش را قضاوت کند

هر کس مراقب خودش باشد تا تخلف نکند ، تخطی نورزد

اگر قانون نقص دارد ؛ تحقیق کنیم ، پژوهش کنیم و پیشنهاد بهتر شدنش را بدهیم

بیائیم برای هر چیز ملاک و متری تعیین کنیم

اصلا همه قوانین را از نو می نوشتیم

مبنا را می گذاشتیم ساده ترین اصول انسانی!!!

هیچ کس حق ندارد دلی را برنجاند!!!

و اگر رنجاند ، سزایش طلب عفوست و بخشش ، از فرد رنج دیده!!!

فیام من بر پایه خود سازی فردیست

تلاش کنیم تا هر کداممان فرد خوبی برای جامعه باشیم

مفید و سودمند ، لااقل به اجتماعمان  آسیبی نرسانیم!!!!

مردم را مکلف به پرستش گل سرخ می کردیم

و کتابمان ، کتب اشعار عاشقانه همه عشاق دل سوخته بود

مردم را به تماشای روئیدن گل سرخ دعوت می کردیم

و برای سرودن بهترین متن در زمان دیدن طلوع خورشید ، جایزه تعیین می کردیم!!!

و شعارمان میشد:

یک نفر برای همه ، همه برای یک نفر

  • برباد رفته

مردان اهل حرف ، نه اهل عمل

همه دست به نقدمان عالیست!!

از همه چیز و همه کس ایراد می گیریم

حتی حوزه هائی که هیچ تخصصی در آن نداریم!!

طوری حرف می زنیم که انگار علامه آن حوزه هستیم

و جهان ظلمی بر ما کرده که در مقام مدیریت ارشد کشور و حتی جهان  نیستیم!!

اما لازم است در یک زمینه و حوزه کوچک از ما بخواهند کاری را بر اساس قانون انجام دهیم

حتی اجرای بدترین قانون ، از بی قانونی بهتر است

لااقل با اجرای آن ، میشود

ظلم بالسویه ، عین عدالت!!!

اما این افراد در این لحظه میشوند انسانی ترین مدیر تاریخ!!!

همه چیز را توجیه می کنیم

و حاضر میشویم هرکاری بکنیم تا خودمان و کارمان را توجیه کنیم!!

کاش فرهنگ سخن گفتن صرفا در زمینه و حوزه تخصصیمان را می آموختیم.

کاش در زمان قضاوت یک ذره هم حق می دادیم که اگر ما در آن شرایط بودیم ، چه اتفاقی می افتاد؟

به گمان من این لحظه ها میشود تست شخصیت گرفت!!

تا دروغگو بودنمان ، مشخص شود!!

افسوس

و صد افسوس

که همه خوب حرف می زنیم

و حتی حرف خوب هم می زنیم

اما امان از زمان و لحظه عمل کردن!!!که میشویم بزرگترین توجیه کننده جهان!!!

راستی چرا ما اینگونه هستیم؟

ولی در دل آرزوی بهتر شدن اوضاع و احوال کشور را داریم؟

با این اوصاف و با وضعیت موجود ، امیدی به بهبودی شرایط نیست!!!

تاسف دارد ولی حقیقت محض است!!

ما در اصطلاح مردان حرف هستیم نه مردان عمل!!!

به امید روزی که این رویه عوض شود

یعنی چنین روزی را خواهیم دید؟!!

بعید است

بعید

  • برباد رفته

آرزوی جدید: کاش تست حقیقت سنجی بود

ساحل آرامش من کجاست؟

همه عمر در تلاطم بودم و در جوش و خروش!!

بیهوده و پوج!!

نه آرام گرفتم ونه آنچه گمان می کردم درست است

انجام شد!!

همیشه همان شد که باید میشد!!!

نیاموختم آرام باشم

نیاموختم بسازم

اما سوختن را خوب بلدم

می ترسم پس از مرگم هم بخاطر همین چیزها

دوباره مرا بسوزانند!!!!

همه حق می گویند

کدام آدم ویا انسان است که بگوید من اشتباه گفته ام!!

خطا اندیشده ام!

کج بوده ام!!

همه بر صراط مستقیم هستیم و مثل منی می سوزد!!!

یکجای کار می لنگد

نمی دانم من نمی فهمم

و یا دیگران نمی توانند مرا قانع کنند

امید دارم بیهوده نباشد همه آنچه طی عمرم برایشان سوختم وساختم!!!

کاش تستی بود برای سنجش درستی افکار

حقانیت اعمال

اگر بود : آنگاه نمره من چند بود ؟

  • برباد رفته

برگزاری سمینار آموزشی و کاغذ بازی اداری

خیلی سخت است در جائی باشی که نمی توانی درکشان کنی ، درکت کنند!!!

شده خوره جانم!!

کار که در حیطه وظایف ماست

بر می دارند و توزیع می کنند

بخدا هدف همکاری و بهتر شدن نیست

هدف اعلان برتریت و اتخاذ راهی برای فرار از اداره است

حالا تازه نتیجه کار میشود، انجام همه کارها بوسیله همین چند نفری که با من کار می کنند!!

گنگ بود؟

خوب قضیه از اینجا شروع شد که قراره یک سیمنار آموزشی در هفته آینده در شهر ما برگزار شود

قاعدتا میشود وظیفه امور اداری و واحد آموزش

البته روبط عمومی و خدمات ماشینی هم باید همراهی کنند

حالا با تصمیم معاونت محترم ، فقط چهارتا رئیس به ما اضافه کرده اند

کارها را که باالاجبار همان گروه اول انجام می دهند

فقط حالا هرکاری که بخواهی بکنی باید با چهار نفر هماهنگ کنی!!!

و شده راه فراری تا این چند نفر به بهانه سمینار بزنند بیرون

آنهم در معیت ماشین اداره!!!

جالب شده!!!

نه؟

بخدا کوه کندن نیست، کار خیلی خیلی ساده ایست که فقط با چندتا تلفن از پشت  میز انجام خواهد شد

درک نمی کنم

خدایا صبرم بده

فهمم بده

شعورم بده

و یا نجاتم بده

آمین

  • برباد رفته

زندگی خیلی سادست

زندگی خیلی ساده است.
در چهار عبارت خلاصه میشود؛که اسرار حیات آدمیست!
آدمی باید بتواند سهم خطای خود را ببیند؛
تا بتواند بگوید: "متاسفم"
آدمی باید شجاعت داشته باشد؛
تا بتواند بگوید: "من را ببخش"
آدمی باید عشق داشته باشد؛
تا بتواند بگوید: "دوستت دارم"
آدمی باید شاکر داشته و نعمتهایش باشد؛
تا بتواند بگوید: "متشکرم"
و در نهایت آدمی باید به درک راز نهفته در این چهار عبارت برسد؛
تا بتواند مسئولیت زندگی خویش را به تمامی بپذیرد...

  • برباد رفته

کم کاری امروز و تاوان بی تدبیری بماند برای فردا

آقا داریم ادای کشورهای پیشرفته را در می آوریم

زیر ساخت های کشورمان اصلا در این حد نیست که هیچ

به نظر می رسد اصلا چیزی نداریم

یا داریم و مدیریت نداریم

یا مدیریت داریم وبلد نیستیم استفاده کنیم

یا اگر هم نداریم ، با این همه سرمایه ملی براحتی میتوان آنها را آماده کرد

اما همت نداریم

اراده ای برای انجام دادن این کار وجود ندارد

یا اصلا درکی از چشم انداز و آینده نداریم

چقدر نداریم شد!!!!

پس چه چیزی داریم؟

ملتی نجیب و آرام و دوست داشتنی ، که به حداقل ها راضی هستند

اما بخدا زیر ساخت نداریم

امروز و آینده بر اساس اینترنت و فضای مجازی استوار است

هرچقدر امروز کم کاری کنیم

فردا تاوانش را با قیمتی گزاف ، خواهیم داد.

دستور داده اند برای اخذ اظهارنامه الکترونیکی باید اقدام کنیم

و اگر اقدام نشود ، مسئولیت عدم دریافت موارد حوقی با ماست!!!

تماس می گیری حتی تهیه کننده نامه هم نمی دانداز کجا باید پرسید!!

چه باید کرد؟

خدایا مراقب سرزمین باش

  • برباد رفته

قدر دانی از همه امکانات موجود

انسان همیشه داشته هایش را نمی بیندویا کم می بیند

ومیشود تفسیر همان ضرب المثل معروف که می گوید:

مرغ همسایه غاز است!!!!

من گمان دارم اگر فقط داشته های خوبمان را در نظر بگیریم

کفایت می کند تا شاکر باشیم

شاکر هرنوع رب و پروردگاری که می پرستیم!!!

علاوه بر موهبات جسمانی

امکانات رفاهی قابل قبولی هم داریم

حالا کمتر و یا بیشتر

بالاخره یک سرپناه هست

کوچک ویا بزرگش بماند برای بعد

حتی در بدترین حالت ها نیز میتوان نکات خوبی را دید

البته به خیلی چیزها بستگی دارد

اما کاش قبل از آنکه نعمتی را ازدست بدهیم

قدر دان آن باشیم

کاش

  • برباد رفته

خدایا شعورم بده

طرف به ده راهش نمی دادند ، سراغ کدخدا را می گرفت!!!

تا دوسال قبل پادوئی یک شرکت ساختمانی را انجام می داد و بابت اینکارش ، حق الزحمه می گرفت

حالابواسطه ناکارآمد بودن سیستم اداری در سرزمین شیران ، شده ناظر پروژه ساختمان سازی!!!

و از قبال آن چندین پروژه دیگر هم با مطرح کردن اجرای پرژوه ما بعنوان رزومه کاری ، بدست آورده است

حالا کار به جائی رسیده که صبح صورتحساب رد می کند

تا ظهر باید چک نقد چند صد میلیونیشان صادر شود

وگرنه به گوشه قبائشان بر می خورد!!!

از همان زمان ورورد صورت حسابشان ، یا خودشان حاضر هستند ویا نوچه هایشان!! برای پیگیری

و هزاران قصه که ما بی پولیم!!

محتاجیم

مستحقیم

جرات داری پشت کارشان سگ دو نزن!!

باید همه را بسیج کنی تا چک استاد ،صادر شود

آدم لجش می گیرد!!!

شاید هم شعورش را ندارم!!!!

الهی شعورم بده

  • برباد رفته

تضادمیان انسان و محدوده لذات دنیوی

حالا حتی اگر به هر دلیلی ، اعتقادی به خالق این جهان ندارید!! جای بحث دیگری باز میشود که الان مجالش نیست!!!

اما بهر روی چرا باید بود؟

هدف خوردن و خوابیدن و استفاده حداکثری از همه شهوات است؟

هدف استثمار دیگران است؟

یا برای آنکه فرزاندنمان خوشبخت باشند باید به هر دری بزنیم؟

یا شاید بسیاری از موارد دیگر که من درک نمی کنم!!

اما شما عزیزانی که در دنیای وبلاگ قدم می زنید، مشخص  است که اهل خواندن هستید.

پس خواهشا برای یکبار هم که شده با خود بیندیشیم

زکجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود؟

به کجا می روم آخر ننمائی وطنم!!!

با خودمان که میشود ، روراست باشیم!!

این میشود شروع تفکر!!!

فکر اصلی انسانسیت همین است و الباقی فرع هستند

حالا بماند که در عصر حاضر اندیشه همه لذت است و لذت طلبی!!!

لذت از همه چیز و هر جیز ممکن!!

اما باید بیندیشیم که انتهای این لذت جوئی چیست وکجاست؟

بی شک همه افرادی که در استفاده از لذات و شهوات زیاده روی کرده اند

اگر به مشکلی بر نخورند، اعتراف می کنند که این راه بن بست است وپایانی دارد!!

نمی دانم ، باور می کنید ، بیش از این درک نمی کنم.مطمئنا این سقف تفکر من است.

اما با همین سطح اندک فهم وشعور و درک ، برای شهوات ولذات ، محدودیت قائلم.

و این با انسانی که همیشه در پی بینهایت ا ست ، نمی سازد!!

اینها انسان را محدود می کند.

پس باید راه را در جا و مکان دیگری جستجو وپیدا کنیم.

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود