۲۴۶ مطلب با موضوع «متن های کوتاه» ثبت شده است

هشدار ،هشدار ، هشدار، لطفا جدی بگیریم

"ایران تا 20 سال دیگر خشک خواهد شد"[گزارشى از فایننشال تایمز]

ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ فایننشال تایمز چاپ لندن، ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺑﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ "ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﺸﮏ خواهد ﺷﺪ" ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ:

ﮐ "ﺍﯾﺮﺍﻥ 7000 ﺳﺎﻟﻪ ﺗﺎ 20 ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺁﺑﯽ ﻭ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ "

ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺠﺎﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ، ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﯿﺎﻩ ﻭ جاﻧﺪﺍﺭﯼ توان ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ.

ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺁﺏ ﻭ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ ﻣﺤﯿﻂ ﺯﯾﺴﺖ ﺍﺳﺖ، ﺳﻪ ﺷﺮﯾﮏ ﺟﺮﻡ ﺩﺭ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ:

1- ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻃﺒﯿﻌﯽ‏(کاهش باران‏)،

2- دولت

3-  ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ.

چگونگی نابودی آب در ایران:

1- به دلیل ﻋﺪﻡ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﯽ، ﻧﺎﺗﻮﺍنی ﺩﺭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﺩﺭ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﺳﺎﺯﯼ ﺁﺑﻬﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ

2- سﯿﺎﺳﺘﻬﺎﯼ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ و ﮐﻢ ﺑﻬﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ

3- کﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺳﻨﺘﯽ ﻭ ﻏﯿﺮ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﻭ به هدﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺏ ﮐﻪ ﺿﺮﺭ ﺁﻥ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺳﻮﺩﺵ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ

4- ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﻓﻨﺎﻭﺭﯼ ﺳﻨﺘﯽ ‏(ﮐﺎﺭﯾﺰ- ﻗﻨﺎﺕ)

5- ﻣﺮدﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻬﺮﻩ ﻭﺭﯼ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﻭ به هدﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺏ ﻫﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ.

ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﺪ،

ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ، ﺍﯾﺮﺍﻥ یک رﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻭ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ می شود

ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺰﻭﺩﯼ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ جامع ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﻣﺴﺌﻮﻻﻥ ﺍﺗﺨﺎﺫ ﻧﺸﻮﺩ، 

و ﻣﺮﺩﻡ نیز ﺍﺯ به هدر ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺏ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼﻧﮑﻨﻨﺪ،

ﻣﺮﮒ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭﺳﺎﻟﻪ، ﺗﺎ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻗﻄﻌﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.

البته پیش از این حال و روز دریاچه ارومیه نیز در کتب درسی استرالیایی ها جهت عبرت گرفتن آمده بود.

ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﻢ است.

به اطرافیانمان و خودمان تذکر دهیم:

ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ به هدﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺏ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﻨﺪ

ﻭ ﻫﺮ ﮔﺎﻣﯽ، ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﺎﺷﺪ، ﮔﺎمی موثر خواهد بود...

  • برباد رفته

برای خوزستان و اهواز زیبا

.

از ا هــوا ز
فقط یک (از) باقی مانده
بی هوا
این روزها تمام کارون از چشمم میچکد
و مرهمی جز قلم ندارم
کاش می توانستم کاری کنم
مثلا نقشه را از میانه تا کنم تا
آسمان آبی برسانم به سرزمین عشق

یا مثلا سدها را خراب کنم
و یا شاید سیل همدلی را برسانم
به اهواز همچون سرپل ذهاب
اما فقط میتوانم
واژه ها را با عشق ردیف کنم
تا شاید مرهمی شود
بر ریه های خاک گرفته
و قلب های مهربانشان
دیاری که روزگاری برای بودنش

از جانشان گذشتند هنوز هست
اما هنوز هم می جنگند
برای دیارشان و برای بودن
دست هایم توان
گردگیری شهرتان را ندارد
اما کاش بتوانم
با واژه ها گردی از دلتان بتکانم
تمامِ بودنم نذرِ یک نفسِ عمیق
و استشمام
هوای پاک کنار کارون برایتان
ارزو دارم

  • برباد رفته

ماعادت کرده ایم

در کودکی به دنبال کشف حقایق هستیم
همه چیز را کشف کنیم
در حیرت جهانی ناشناخته که پا به آن گذاشته ایم
ما بزرگ میشویم اما هیچ کدام از این معمای کودکی را کشف نکردیم
فقط فراموش کردیم
چه معمایی از این بزرگتر
ما بزرگ شدیم ولی عاقل نه
عاقل آن کودک 5 ساله ایست که در جستجو قدم گذاشته
نه ما که عقب نشستیم
جسم ما بزرگ شد و روح ما کوچک
ما عادت کردیم .

  • برباد رفته

متنی درباره سنجاق قفلی

سنجاق قفلی ها را دوست دارم
ازهمان کودکی دوستشان داشتم
نه اینکه حس نوستالژی باشند ها !  نه !
آنها بانی وصل اند اما خودشان بی وصل میمانند
خم میشوند ؛
 ولی خم به ابرو نمیآورند
زنگ میزنند ؛
 کج میشوند ولی خودشان زنگار به دلت نمیزنند ..
تیزند ؛یکرنگ ؛ ساده و بی آلایش..
کاش هیچ وقت سنجاق زندگی گم نشود،
همان سنجاقی که تو را به این زندگی وصلت میکند،
حسی که درون هر آدمی زنده است،
شاید حسی قشنگ باشد از یک دوست
یک همراهی ....
که به تو یاداوری کند امید و زندگی را  ،
شاید آدم هایی باشند که تو را همراهی کرده اند تا بدین جا برسی،
شاید حسی قدیمی که هروقت زنده میشود سرشار از شور و شوق میشوی..
 آدم ها همه سنجاق هایی دارند که به زندگی وصلشان میکند،
حالیشان میکند که به این زندگی چقدر وابسته اند

  • برباد رفته

داستانی کوتاه:صداقت

این متن، جزو ۱۰ متن برتر از نگاه ‌مجله معتبر فوربس هست

ﯾک ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺩﺍﺷﺘﻦد ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥد

ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﯾک تعداد ﺗﯿﻠﻪ ﻭﺩﺧﺘﺮﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖند،

ﭘﺴر ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﯿﻠﻪ ﻫﺎیم ﺑﻬ تو ﻣﯿﺪهﻡ وﺗﻮ هم ﻫﻤﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎیت را ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ،

ﺩﺧﺘﺮ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ ...

ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻭ زیباترین ﺗﯿﻠﻪ ﺭا یواشکی برداشت و ﺑﻘﯿﻪ ﺭا ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺩﺍﺩ،

ﺍﻣﺎ: ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﻤاﻥ گونه ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎ را ﺑﻪ ﭘﺴﺮﮎ ﺩﺍﺩ.

آن ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺧﻮﺍﺑﯿد و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ را دید...

اما: پسرﮐﻮﭼﻮﻟﻮ تمام شب نتواﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑد،

ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ حتما ﺩﺧﺘﺮک ﻫﻢ ﯾک ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ‌ﻫﺎیش را ﻗﺎﯾﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭا ﺑه او ﻧﺪﺍﺩﻩ است

ﻋﺬﺍﺏ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻧﯿﺴﺖ

وﺁﺭﺍﻣﺶ از آن ﻛﺴانی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺎﺩقند...

ﻟﺬﺕ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻝ ﻛﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ افراد صادﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﻛﻨﺪ، از آن ﻛﺴانیست ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺻﺎﺩﻕ ﺯﻧﺪﮔﯽ می کنند

  • برباد رفته

متن:کمک گرفتن از خدا

سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک"بی اِغراق فقط مشتی خاک
که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
یا "سنگی" در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک دریا
شاید "خاکی" از گلدان‌ یا حتی "غباری" بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند :
برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت" برای آدم بودن ‌و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد :

برای " نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن ""حس کردن"
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام :
برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت "برای مهربانی بخشیدن برای نوازش کردن
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن به" محبت "
وای بر من اگر قدر ندانم من بی تو هیچم مهربان خدایِ من

  • برباد رفته

حال و هوای هر خانه ای فرق دارد

‌هرخانه ای
حال و هوای خاص
خودش را دارد

بعضی از خانه ها
همین که وارد میشوی
عجیب آرامت می کنند
انگار که جادویت کرده باشند

بعضی از خانه ها رسم شان است
صبح های جمعه افتاب نزده
تاسرکوچه را آب وجارو میکنند

بعضی از خانه ها ...
هیچ وقت دلتنگی ندارند

بعضی از خانه ها صبح های زود
بوی چای تازه دم ونان برشته می دهند
وظهر ها بوی پیاز داغ ونعنا
وغروب ها بوی هل و دارچین...

بعضی خانه ها
انگار مامن نورند
بعضی از خانه ها
آبروی یک محله اند

مثل خانه ی پدر🌹

راستی چرا
توی قیمت خانه ها
این چیزها حساب نمیشود ؟؟

  • برباد رفته

قسمتی از دعای جوشن الکبیر بصورت شعر

.خود را به خدا بسپار،
وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها ،
آلوده به صد رنگ است

خود را به خدا بسپار،
چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او،
چون دور ز نیرنگ است
خود را به خدا بسپار ،
 آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد ،
از تو طلب یاری
خود را به خدا بسپار ،
 همراه سراسر اوست
دیگر تو چه میخواهی ؟!
بهر طلبت از دوست
خود را به خدا بسپار،
 آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها ،
 بی تابی و حیرانی
خود را به خدا بسپار،
 چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد ،
 او را ز درون بنگر
خود را به خدا بسپار

  • برباد رفته

دوست داشتن


بعضی ها خیال می کنند
دوست داشتن
ساده است
خیال می کنند
باید همه چیز خوب باشد
تا بتوانند کسی را عاشقانه دوست داشته باشند
اما...

من می گویم
دوست داشتن درست از زمانی شروع می شود
که بی حوصله می شود
که بهانه می گیرد
که یادش می رود بگوید
دلتنگ است
یادش می رود
با شیطنت بگوید
دوستت دارم

دوست داشتن از زمانی شروع می شود
که خنده هایتان بغض شود
بغض هایتان آغوش بخواهد
و ببینید آغوشش کمرنگ است
اگر در روزهای ابری و طوفانی
دوستش داشتی
شــــــــــاهکار کرده ای....

  • برباد رفته

دلتنگم….


لبخند دروغکی چرا….؟؟
خوب نیستم . . .
مثل قرصی که نیمه شب ، بدون اب گیر می کند.
گیر کرده ام در گلوی زندگی . . .!!!
کاش می توانستم راحت حرف بزنم . . .
چیزی بگویم از دلتنگی
میان ادم های این روزگار
فقط می گویم دلتنگم
این سکوت را دوست دارم
لال بودن را ترجیح میدهم ، وقتی کسی نیست عمق درد پنهان شده در حرفهایم
را حس کند…

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود