۱۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیده گاه فلسفی من» ثبت شده است

زرنگی از نوع فرصت طلبی به اسم دینداری

دلت می گیرد، حتی اگر مثل من ، اینقدر حساس و نازک نارنجی نباشی!!!!

در جامعه ای زندگی می کنیم که همه دارند تلاش می کنند تا بهتر شوند

بیشتر داشته باشند

زیادتر بخورند

فراتر سفر خارجه بروند

بالاتر پست بگیرند

و خلاصه هر چیزی را ارشدترش را داشته باشند

معیار جامعه فعلی ما، همین است!!!

حتی اگر من وشما خوشمان نیاید و یا تکفیرش کنیم

جامعه ما در حال حاضر سه دسته هست:

1- طبقه فقرا

2- طبقه متوسط

3- طبقه  مرفه

خودتان هم میتوانید درصدهایش را تعیین کنید:

10 درصد را طبقه فقیر تشکیل می دهند

6 درصد را طبقه مرفه

و 84 درصد را طبقه متوسط

البته طبیعی است در هر طبقه ای ، نوسان داریم یعنی در گروه متوسط، عده ای به فقرا نزدیکترند

و عده ای به طبقه مرفه!!!

درد امروز من ، درد بی دینی است

درد فرصت طلبی است

درد زرنگی بی جاست

طرف با یک مدرک دیپلم و بواسطه پارتی بازی ، وارد یک اداره دولتی شده

حالا با ده سال کار کردن، آنقدر نامرد و بی شرف و..... شده

که همه روز در اینترنت جستجو می کند که چگونه بتواند چیزی را به اسم قانون، دریافت کند و راه فراری برای کار نکردن پیدا شود!!!!

بدتر آنکه همیشه قرآن بدست دارند و قرآن می خوانند و ذکر میگویند

نفسم میگیرد

دلم پر از درد میشود

آخر آدم، تو کدام هستی؟

مومنی؟

کافری؟

فرصت طلبی؟

کدامی؟

با این طرز تفکر؛ هیهات که راه بهبودی را بتوانیم پیدا کنیم

چه برسد به اینکه بخواهیم بپیمائیم!!!!!

  • برباد رفته

متن ترانه:این آخرین باره

از دست من میری، از دست تو میرم

تو زنده میمونی، منم که می میرم

تو رفتی از پیشم، دنیامو غم برداشت

برداشتِ ما از عشق با هم تفاوت داشت

این آخرین باره من ازت می خوام

برگردی به خونه

این آخرین باره من ازت می خوام

عاقل شی دیونه

♫♫♫

اینقدر بزرگه تنهایی این مرد

که حتی تو دریا نمیشه غرقش کرد

من عاشقت هستم، اینو نمی فهمی

یه چیزو می دونم که خیلی بی رحمی

همیشه می گفتی شاهی گدایی کن

ظالم بمون اما مظلوم نمایی کن

هرچی بدی کردی پای من بنویس

نتیجه ی این عشق بازم مساوی نیست

---------------------------

این ترانه زمزمه همیشگی منه

ترانه سرا:افشین مقدم

خواننده : ابراهیم حامدی معروف به ابی

  • برباد رفته

اگر شما به جای من مدیر ارشدکشور بودید، چه می کردید؟

ساده تر از ساده است

اصلا سخت نیست

فقط کمی انصاف میخواهد و کمی پایبندی به قوانین

نوع قانونش هم مهم نیست ، میتواند قانون شرع باشد و یا قوانین اجتماعی!!!!

همه مشکلات فعلی کشور ما،فارغ از تعصبات حزبی و گروهی و جناحی و خطوط مختلف فکری و سیاسی

بر می گردد به نداشتن ،

انصاف

و بی قانونی کردن.

تفسیر به رای قوانین ،تاچائی که قانون را فقطبرای فقرا و طبقه عامه جامعه ، لازم الاجرا می دانند

فرض کنید من میشوم فلان مدیر ارشد کشور

حالا میخواهم همه تیره و طایفه ام از این نعمت باد آورده بهره مند شوند

حالا از موقعیتم سوء استفاده می کنم و همه چیز باید برای خودم در دسترس باشد

یادم میرود اگر این صندلی وفادار بود

اولین مدیر کشور در دوره قاجاریه ، هنوز بر این صندلی تکیه زده بود!!!

یادم میرود اگر مرگی نبود( حالا با هر اندیشه ای که درباره مردن و دنیای پس از مرگ داشته باشم)

حالا انسان  عصر اختراع آتش ( اولین نوع انسان بر روی زمین) هنوز داشت حساب و کتاب دارائی هایش را می کرد!!!

خودم را گول می زنم: حتی اگر فلسه زندگیم ، جامع عمل پوشاندن به شهواتم باشد،بازمرگ پایان آن است!!!

پس به کجا می روم ؟

به چه می اندیشم!!!

اصلا نمی خواهد من نوع دوست باشم

نمی خواهد اهل دین ودیانت باشم

فقط لازم است کمی انصاف داشته باشم

و لختی بیندیشم اگر دیگری به جای من الان چه انتظار و ت وقعی داشتم!!!

خیلی زیاد نیست

اندک و کم است

اینکه خواسته زیادی نیست برای کسی که در کشور ما نه براساس لیاقت و شایسته سالاری

که براساس رابطه و گروه بازی و جناحی فکر کردن، من بدین جایگاه رفیع دست یافته ام!!!

فقط لازم است جهت نگهداشت همین جایگاه ،در همین نظام و برای ثبت  و نگهداشت آن برای فرزندانم

همین قوانین پر از ابهام و پر از تبصره و پر از ایراد را پایبند باشم و اجرا کنم!!!

راستی اگر شما جای من بودید چه می کردید؟!!!

  • برباد رفته

سخنی زیبا درباره صبر و انواع آن

رسول خدا (ص) فرمودند :

صبر چهار شعبه دارد : اشتیاق ، هراس ، وارستگی و انتظار .

اشتیاق: پس هرکس مشتاق بهشت است باید از شهوات بیرون برود.

هراس: و کسی که از آتش میترسد باید از گناهان برگردد ،

وارستگی: و کسی که نسبت به دنیا زهد می ورزد ، باید گرفتاری را سبک بشمارد ،

انتظار: و کسی که در انتظار مرگ است باید در کارهای خوب بشتابد. 

((میزان الحکمة جلد ۵ حدیث))

--------------------------------

امروز روز سختی بود ، کمی بی تابی کردم

کمی دلم گرفت

گفتم چیی را پیدا کنم تا آرامم کند

بهتر از این سخن چیزی بدست نیاوردم ، گفتم منتشر کنم ، شاید گره گشای دیگری هم باشد.

  • برباد رفته

خدایا، تو را می خوانیم

خدایا، تو را می خوانیم

وقتی قلب‌هایمان‌ کوچک‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود

وقتی نمیتوانیم‌ اشک‌هایمان‌ را پشت‌ پلک‌هایمان‌ مخفی کنیم‌

و بغض‌هایمان‌ پشت‌ سر هم‌ میشکند

وقتی احساس‌ میکنیم

بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است‌

و رنج‌ها بیشتر از صبرمان؛

وقتی امیدها ته‌ میکشد

و انتظارها به‌ سر نمیرسد

و تحملمان‌ هیچ ...

وقتی طاقتمان‌ تمام‌ میشود

تورا می خوانیم

  • برباد رفته

ترانه وحدت(محمد) و تفسیر حدیثی از پیامبر اسلام-نوبت دوم

امروز متن یک ترانه قدیمی را مرور کردم

ترانه ای با نام وحدت(محمد)

ترانه سرا:سیاوش کسرائی

و صدای همیشه جاویدان فرهاد مهرداد

المک یبغی مع الکفر

و لا یبغی مع الظلم

والا پیامدار، محمد

گفتی که یک دیار

هرگز به ظلم و جور

بر پا واستوار

هرگز ، هرگز

والا پیامدار محمد

آنگاه تمثل وار

کشیدی عبای وحدت

بر سر پاکان روزگار

والا پیامدار محمد

در تنگ پر تبرک نازنین عبا

دیرینه ای محمد

جا هست بیش و کم

آزاده را

که تیغ کشیده ست بر ستم

عده ای از اصحاب شعر و ترانه وموسیقی این ترانه را جزء ده ترانه ماندگار موسیقی ایران قرار داده اند

چه از نظر موسیقی ( که من اصلا چیزی نمی دانم)

چه از نظر شعر ( که بی همتاست و حدیثی زیبا از پیامبر بزرگ اسلام را بیان کرده است)

و چه از نظر اجرای فوق العاده فرهاد مهرداد که مثل همه کارهایش ،حتی در بیان و تلفظ کلمات وسواس، بخرج داده است

این ترانه در سالهای شروع و پیروزی انقلاب در سال پنجاه و هفت سروده ، ساخته و اجرا شده است

اما شاید تکته جالب این ترانه ، شاعر یا سراینده آن می باشد

سیاوش کسرائی ، فردی که عمری عضو حزب توده بوده است

حزبی که کمونیست بودند و با خدا و پیامبر ، میانه اصلا خوبی نداشته اند

اما در این ترانه روایتی از حضرت محمد(ص) پیامبر بزرگ اسلام  تفسیر شده است

که نکته ای بسیار عجیب ، زیبا و جالب است!!!

متن ترانه برعکس ترانه هائی که برای بزرگان دین سروده میشود و بیشتر جنبه ابزار ارادت و بزرگنمائی خصایل آنها را دارد،به جنبه ظلم ستیزی حضرت محمد(ص) می پردازد تا اعتراض خود را با مضمونی دینی نسبت به ظلم های صورت گرفته در جامعه ابراز نماید!!!

دو مصرع اول ترانه ،تفسیر حدیثی است که می گوید:

سرزمینی با کفر شاید بماند

با ظلم هرگز!!!

  • برباد رفته

انتخاب تعیین کننده سرنوشت انسان

قبل از نوشتن مطلب ، مجددا یک نکته را باید متذکر شوم

و آن اینکه من سیاسی نیستم و هیچ گرایش و علاقه ای هم به سیاست ندارم

کمی از اواخر حکومت رژیم پهلوی به یادم مانده

افرادی که بهر دلیل به حکومت بند بودند

برو بیائی داشتند

هم حالشان خوب بود

هم دنیایشان

در روزهای شروع انقلاب

عده ای انقلابی بودند

عده ای طرفدار رژیم حاکم!!!

اصلا درست و غلط بودن نظرات هیچ کدام از طرفین ، را نمی دانم و اصلا تشخیص آن در حد من نیست

کسانیکه انقلابی بودند: عده ای توده ای بودند

عده ای مجاهدین خلق( فرقه رجوی)

عده ای ملیون بودند

عده ای پیرو روانیت بودند

و قس علیهذا

اما نکته مد نظر من ، فقط توده ای و فرقه رجوی هستند

در رژیم پهلوی این دو گروه مخالف بودند

الان هم مخالفند

در آینده هم اگر حاکم نشوند، مخالفند

اینها را گفتم تا برسم به یک نکته مهم:

نتخاب خیلی مهم است

یک انتخاب ساده میتواند همه عمرتان را خراب کند

از دستتان برود

اصلا به فکر توجیه با مسائلی چون مبارزه بای ایده و مرام ، نباشید

جای بحث فراوان است

سیاست و مرام وایده را در مقام دوم میتوان مورد بحث قرار داد

مسئله مهم همین انتخاب است

انتخاب هرچیزی

رشته تحصیلی

مرام سیاسی

تیم ورزشی

حکومت ها

و الی آخر

نکته مهم مد نظر من همین انتخاب است ، ولا غیر

  • برباد رفته

متنی ساده بانام انسان شناسی

کسی که پول می گیرد تا دروغ بگوید" دلال " است!!!

کسی که دروغ میگوید تا پول بگیرد " گدا "است!!

کسی که پول میگیرد تا راست و دروغ را تشخیص بدهد " قاضی " است

کسی که پول می گیر تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد " وکیل " است

کسی که جز راست چیزی نمی گوی " بچه  " است!!!

کسی که به خودش هم دروغ میگوید : متکبر " است

کسی که دروغ خودش را باور می کند " آبله " است

کسی که سخنانش دروغ است اما دورغش شیرین است " شاعر " است

کس که دروغ می گوید و مردم دروغش را باور می کنند " سیاستمدار " است

کسی که علیرغم میل باطنی و اکراه دروغ میگوید "همسر" است.

کسی که اصلا دروغ نمی گوید "مرده" است.

کسی که دروغ میگوید و یک قسم هم روش میخوره "بازاری" است.

کسی که دروغ میگوید اما خودش متوجه نمیشود، "ابله پر حرف" است.

  • برباد رفته

نابودگر انسان(سه آفتی که انسان را نابود می کند)

سه چیز انسان را از نابود می کند:

خرده علم

و خرده درد

و خرده قرض

مدتها دنبال این جمله بودم، هیچوقت نتوانستم آنرا کامل پیدا کنم

امروز از راهی دیگر آنرا پیدا کردم

واضح هست

علمی نداشته باشی و ادعای عالم بودن بکنی

درد کوچکی داشته باشی و این درد دائمی باشد

و اینکه نفرات زیادی به میزان کم ، طلبکارت باشند

این سه مورد هر انسانی را نابود می کند

نمی دانم

من که اینطور فکر می کنم!!!

  • برباد رفته

فاصله کوتاه خوبی و بدی

سیر و فاصله بین صعود و نزول انسان، خیلی کم شده است!!!

اگر قدما معترف بودند که مثلا یک عارف ، پس از سالها عبادت و خلوص ، با یک دام ساده ، گول میخورد

باورش حداقل برای من خیلی سخت بود!!!!

با خودم میگفتم مگر میشود کسی که با معبود و معشوق خود ارتباط دارد

براحتی هم چیز را بگذارد و مسیرش را عوض کند.

اما گذشت زمان ، به من نشان داد که همه چیز امکانپذیر است

و این انسان دوپا، هرکاری خواهد کرد

این شده که حالا حتی نیم ساعت قبل از اذان، دارند مهیا میشویم برای وضو!!!

و بعد از نماز ، مدتها در حال ذکر گفتن هستیم

و فقط چند دقیقه و حتی چند ثانیه بعدداریم خبط می کنیم

حطا می کنیم

و چقدر جالب است

انسانی ربانی در چند ثانیه میشود انسانی شیطانی!!!

چقدر فاصله خوب و بد بودن،کوتاست!!!!

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود