نظارت مهمترین رکن حیاتی و اساسی همه حکومتها و دولت هاست

حتی در قرن های گذشته هم وقتی دولت های مرکزی  نظارت دقیقی بر اتفاقات و رویدادهای کشور خود داشتندآن کشور مدینه فاضله ای می شد که هنوز هم از آن یاد می کنند

دولت نباید کار اجرائی انجام دهد

وظیفه دولت علاوه بر قانون گذاری، نظارت کامل و دقیق براجرای آن قوانین است

متاسفانه چون قوانین ما همه از سایر دول به اصطلاح پیشرفته اقتباس شده اند

و همچینین چون منابغ اقتباس ما بسیار زیاد و متعدد است

ما سردرگم هستیم

اصل قوانین اداری مارا از فرانسه گرفته اند

اما دریغ از لختی اجرای درست آنها

در حال حاضر دولت برای برون رفت از این فضای بسته ایجاد شده

باید خود را کوچک کند تا به اصطلاح متفکران واندیشمندان علم مدیریت، دولتی چابک ایجاد شود

دولت بزرگ، سنگین است

بروکراسی شدیدی دارد

و همه چیز در هاله ای از بروکراسی اداری قرار می گیرد که وقتی جامعه ای بلوغ هم نداشته باشد

این بروکراسی تشدید میشود

قوانین ما دقیق نیستند

شفاف نیستند

برای هر مشکلی ، قانون مبهم است

درحالیکه قانون باید جامع وکامل و نافع باشد

یعنی مثلا قانون باید گرانفروشی را توصیف کند

درجات آنرا تعیین کند

و مجازات هر درجه را هم دقیق بیان کند

و بعد این قانون ابلاغ شود

از اینجا به بعد اجرای قانون است که مهم است

دولت نباید مجری باشد

باید نظار باشد بر اجرای صحیح و درست قانون

و پناهگاهی  برای رسیدگی به اختلافات

من گمان دارم به بیراه می رویم