جهان سومی بودن ، واژه عجیبی است

هر وقت کم می آوریم می گوئیم: جهان سومی هستیم

البته با معیارهای سایر کشورها

شاید هم هستیم

کارمند دولت ، بی هیچ معیاری روز می گذارند

و طلبکار زمین و زمان است

از همه چیز و همه کس ، طلب دارد

تاوان بی غریتی همسرش را جامعه باید بدهد

تاوان بلند پروازی اورا ، مردم باید یدهند

همه چیز را مفت می خواهند

طی روز یک کار با ارزش نمی کنند

فقط موبایل دستشان هست و دارند امورات شخصی را ردیف می کنند

و یا پیگیر تکمیل کردن خرید منزلشان هستند

و آخر ماه ، سقف کامل همه مزایای مستمر و غیر مستمر را می خواهند

و توجیه آنها این است که :

در کشوری که خاوری میلیاردها تومان پول را میدزد ، سهم من هم همین حقوقی است که باید بدهند

با مدرک پیش دبستانی آمده

حالا دانشجوی مقطع پی اچ دی هست

عجب منطقی!!

حتما پله های ترقی را خواهیم پیمود

جالب هست؟ نه

واقعا جهان سومی هستیم؟!!