دلم‌ می‌خواست‌ در عصر دیگری‌ دوستت‌ می‌داشتم‌

در عصری‌ مهربان‌تر و شاعرانه‌تر

عصری‌ که‌ عطرِ کتاب‌

عطرِ یاس‌ و عطرِ آزادی‌ را بیشتر حس‌ می‌کرد!
 
دلم‌ می‌خواست‌ تو را

در عصر شمع‌ دوست‌ می‌داشتم‌

در عصر هیزم‌ و بادبزن‌های‌ اسپانیایی‌و نامه‌های‌ نوشته‌ شده‌ با پر

و پیراهن‌های‌ تافته‌ی‌ رنگارنگ‌،

نه‌ در عصر دیسکو

ماشین‌های‌ فراری‌ و شلوارهای‌ جین‌!
 
دلم‌ می‌خواست‌ تو را در عصرِ دیگری‌ می‌دیدم‌

عصری‌ که‌ در آن‌گنجشکان‌، پلیکان‌ها و پریان‌ دریایی‌ حاکم‌ بودند،

عصری‌ که‌ از آن‌ِ نقاشان‌ بود

از آن‌ِ موسیقی‌دان‌ها

عاشقان‌

شاعران‌

کودکان و دیوانگان‌!
 
دلم‌ می‌خواست‌ تو با من‌ بودی‌

در عصری‌ که‌ بر گل‌ُ شعرُ بوریا وُ زن‌ ستم‌ نبود

ولی‌ افسوس‌

ما دیر رسیدیم‌

ما گل عشق‌ را جستجو می‌کنیم‌