یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود

توی این شهرقشنگ یه روزی هیچی نبود

دیوارامون گلی بود تلفن هندلی بود

کارامون هردلی بود گازمون کپسولی بود

برقمون چراغ سیمی لامپ هامونم قدیمی

قفل درها خفتی بود یخچالامون نفتی بود

هرچی بود خوش بود دلا بیخیال مشکلا

زیلوهامون شد قالی همه چی دیجیتالی

کابل، فیبر نوری شد همه چی بلوری شد

حالا چشما وا شده اشکنه پیتزا شده

حالا با اون ور آب جوونا با آب و تاب

شب و روز چت میکنند یعنی صحبت میکنند

آب نباتا قند شده پیکانا سمند شده

کوره ده ها راه دارن چوپونا همراه دارن

دل ها سنگ شده ، خوشی کمرنگ شده

از تو پنهون نمونه بدجوری

دلم برای قدیما تنگ شده