متن ترانه:میون این همه خونه که بهم پیوسته

میون این همه کوچه که به هم پیوسته،کوچه قدیمی ما کوچه بن بسته!!

دیوار کاهگلی یه باغ خشک،که پر از شعرهای یادگاریه

مونده بین ما و اون رود بزرگ،که همیشه مثل بودن جاریه
توی این کوچه به دنیا اومدیم،توی این کوچه داریم پا می گیریم

یه روز هم مثل پدر بزرگ باید،تو همین کوچه بن بست بمیریم

اما ما عاشق رودیم مگه نه؟نمی تونیم پشت دیوار بمونیم

ما یه عمره تشنه بودیم،مگه نه؟نباید آیه حسرت بخونیم

دست خسته مو بگیر،تا دیوار گلی رو خراب کنیم

یه روزی ، هر روزی باشه دیر و زود

می رسیم با هم به اون رود بزرگ

تنای تشنمونو ، می زنیم به پاکی زلال رود

ترانه سرا:ایرج جنتی عطائی

  • برباد رفته

عکس نوشت: دعا

  • برباد رفته

خلاصه ای از کتاب غرب زدگی جلال آل احمد

نگارش «غرب‌زدگی» کتاب معروف جلال آل احمد، در سال 1340 به پایان رسید و در مهرماه 1341 انتشار یافت.نسخه کاملتری هم از آن در 1342 آماده چاپ بود، اما در زیر چاپ توقیف شد.

بنا بر اعتقاد جلال آل احمد، غرب زدگی آفتی است که از غرب می‌آید و کشورهای جهان سومی و از پیشرفت وامانده را مانند طاعون، گرفتار و بیمار می‌کند.

به نظر جلال آدم غرب‌زده ریشه و بنیادی ندارد، نه شرقی مانده، نه غربی شده؛‌

هرهری مآب و چشم و گوش بسته از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید می‌کند.

جلال در این باره می‌گوید: «غرب زدگی می‌گویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سن‌زدگی».

شاید اگر بخواهیم لب مطالب کتاب غرب زده ایشان را در یک سط بنویسیم ؛ متن زیر از آب در می اید:

انسان غرب زده هرهری مذهب است!!!

یعنی اگر بحث سیایت بازی و مکر پیش بیاید

از انگلیس ها که خدای سیایت بازی هستند بدتر میشود

اگر بحث لذت جوئی پیش بیاید

از همه بی بندبارها بدتر میشود

اگر بحث خوش گذرانی پیش بیاید

از همه خوش گذارانان عالم پیشی می گیرد

اگر بحث خساست پیش بیاید

از اسکاتلندی ها که خدای خسیس بازی هستند ، بدتر میشود

و تا گیر می افتد و کم می آورد

می گوید(( یا ابوالفضل)) و میشود یک ادم مذهبی و متدین!!!

منظور این است که برغم عدم وجود اطلاعات کافی و یا تخصص در موارد گوناگون

آدم هرهری مذهب ، خود را کارشناس آن فن می داند و ادعای دانائی را دارند

آدم هر هری مذهب هیچ ریشه و اصالتی ندارد

و همچون خش و خاشاک با در نتد باد روزگار به هر سمتی که باد بوزد ، حرکت می کنند

نکته مهم این است با این تفاسیر جامعه فعلی ما لبریز از این جور آدمهاست

نمی دانم حداقل خود من با خواندن این کتاب ، حس بدی داشتم

در باورها و عقاید خودم شک کردم

مردد شدم وخیلی از موارد زندگی شخصی ام را مشمول  غرب زدگی دیدم!!!

و این میشود آیه یاس!!!!

  • برباد رفته

متن ترانه: فریاد زیر آب

ضیافت های عاشق را،خوشا بخشش،خوشا ایثار 

خوشا پیدا شدن در عشق،برایِ گُم شدن در یار

چه دریایی میان ماست،خوشا دیدار ما در خواب 

چه امیدی به این ساحل؟خوشا فریاد زیر آب

خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن 

خوشا مردن،خوشا از عاشقی مردن

اگر خوابم اگر بیدار،اگر مستم اگر هوشیار 

مرا یارای بودن نیست،تو یاری کن مرا،ای یار 

تو ای خاتون خواب من،منِ تن خسته را دریاب 

مرا همخانه کن تا صبح،نوازش کن مرا تا خواب

همیشه خوابِ تو دیدن،دلیلِ بودنِ من بود!

چِراغِ راهِ بیداری،اگر بود از تو روشن بود

ضیافت های عاشق را،خوشا بخشش،خوشا ایثار 

خوشا پیدا شدن در عشق،برایِ گُم شدن در یار

نه از دور و نه از نزدیک،تو از خواب،آمدی،ای عشق!

خوشا خودسوزی عاشق،مرا آتش زدی،ای عشق

ترانه سرا: ایرج جنتی عطائی

  • برباد رفته

عکس نوشت:خدایا رهایم نکن

چند روزی است دستم به نوشتن نمی رود ، دلواپسم ، دلواپس

روزهای سختی در پیش داریم

خدایا مردم بی پناهم را فراموش نکن!!!

  • برباد رفته

عکس نوشت:باورهای ما

  • برباد رفته

عکس نوشت:کوری را تحمل نکنید

  • برباد رفته

کوله بارت را ببند،وقت رفتن است

کوله بارت را ببند

آماه شو تا برویم

اینجا جای ما نیست!!!!

کوبه های بی امان تبر بی فرهنگی

درخت ستبر انسانیت را می کوبد

تاب افتادن این درخت را ندارم

بیا تا ، راهی شویم تا در جائی دیگر کسانی را بیابیم

که همدرد ما هستند

کوله بارت راببند

وقت رفتن است

  • برباد رفته

گاهی از آن وقت ها

گاهی احساس می کنی با وجود همه چیز

هیچ چیز نداری!!!

گاهی میان آشناهای قدیمی نشسته ای

اما باز هم غریبه ای!!

بعضی وقت ها می دانی دلت پر است

اما جائی را سراغ ندار ی تا که غصه هایت را بازگو کنی!!

گاهی وقت ها حتی دیوار های اطاقت هم از دست تو خسته شده اند و دیگر طاقت شنیدن حرف های پر از اندوه تورا ندارند

آ ن وقت است که چشم هایت به یکباره هوای باریدن می کند!!

.

.

.

.

دیشب برای من از آن گاهی وقت ها بود !!!

  • برباد رفته

متنی درباره بی ارزشترین افتخارات

بی ارزشترین نوعِ افتخار


افتخار به داشتن ویژگی‌هایی است که خود


 انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد


مثلِ چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگی و خیلی چیزهای دیگر.


از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید..


مثل: انسانیت، مهربانی، گذشت، صداقت و..


آدمی را آدمیت لازم است


عود را گر بو نباشد هیزم است…

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود