آرزوی جدید: کاش تست حقیقت سنجی بود

ساحل آرامش من کجاست؟

همه عمر در تلاطم بودم و در جوش و خروش!!

بیهوده و پوج!!

نه آرام گرفتم ونه آنچه گمان می کردم درست است

انجام شد!!

همیشه همان شد که باید میشد!!!

نیاموختم آرام باشم

نیاموختم بسازم

اما سوختن را خوب بلدم

می ترسم پس از مرگم هم بخاطر همین چیزها

دوباره مرا بسوزانند!!!!

همه حق می گویند

کدام آدم ویا انسان است که بگوید من اشتباه گفته ام!!

خطا اندیشده ام!

کج بوده ام!!

همه بر صراط مستقیم هستیم و مثل منی می سوزد!!!

یکجای کار می لنگد

نمی دانم من نمی فهمم

و یا دیگران نمی توانند مرا قانع کنند

امید دارم بیهوده نباشد همه آنچه طی عمرم برایشان سوختم وساختم!!!

کاش تستی بود برای سنجش درستی افکار

حقانیت اعمال

اگر بود : آنگاه نمره من چند بود ؟

  • برباد رفته

عکس نوشت:تکامل قلم

فکر می کنم به اندازه کافی مطلب ، خودش گویاست!!!!

  • برباد رفته

برگزاری سمینار آموزشی و کاغذ بازی اداری

خیلی سخت است در جائی باشی که نمی توانی درکشان کنی ، درکت کنند!!!

شده خوره جانم!!

کار که در حیطه وظایف ماست

بر می دارند و توزیع می کنند

بخدا هدف همکاری و بهتر شدن نیست

هدف اعلان برتریت و اتخاذ راهی برای فرار از اداره است

حالا تازه نتیجه کار میشود، انجام همه کارها بوسیله همین چند نفری که با من کار می کنند!!

گنگ بود؟

خوب قضیه از اینجا شروع شد که قراره یک سیمنار آموزشی در هفته آینده در شهر ما برگزار شود

قاعدتا میشود وظیفه امور اداری و واحد آموزش

البته روبط عمومی و خدمات ماشینی هم باید همراهی کنند

حالا با تصمیم معاونت محترم ، فقط چهارتا رئیس به ما اضافه کرده اند

کارها را که باالاجبار همان گروه اول انجام می دهند

فقط حالا هرکاری که بخواهی بکنی باید با چهار نفر هماهنگ کنی!!!

و شده راه فراری تا این چند نفر به بهانه سمینار بزنند بیرون

آنهم در معیت ماشین اداره!!!

جالب شده!!!

نه؟

بخدا کوه کندن نیست، کار خیلی خیلی ساده ایست که فقط با چندتا تلفن از پشت  میز انجام خواهد شد

درک نمی کنم

خدایا صبرم بده

فهمم بده

شعورم بده

و یا نجاتم بده

آمین

  • برباد رفته

متن ترانه :دلم مثل دلت خونه شقایق

دلم مثل دلت خونه ، شقایق
چشام دریای بارونه ، شقایق
مث مردن می مونه دل بریدن
ولی دل بستن آسونه شقایق
شقایق درد من ، یکی دو تا نیست
آخه درد من از بیگانه ها نیست
کسی خشکیده خون من رو دستاش
که حتی یک نفس از من جدا نیست
شقایق اینجا من خیلی غریبم
آخه اینجا کسی عاشق نمی شه
عزای عشق غصه ش جنس کوهه
دل ویرون من از جنس شیشه
شقایق آخرین عاشق تو بودی
تو مردی و پس از تو عاشقی مرد
تو رو آخر سراب و عشق و حسرت
ته گلخونه های بی کسی برد
دویدیم ،‌ دویدیم و دویدیم
به شب های پر از قصه رسیدیم
گره زد سرنوشتامونو تقدیر
ولی ما عاقبت از هم بریدیم
شقایق جای تو دشت خدا بود
نه تو گلدون ، نه توی قصه ها بود
حالا از تو قفط این مونده باقی
که سالار تموم عاشقایی
شقایق ای شقایق ، گل همیشه عاشق

ترانه سرا:اردلان سرافراز

  • برباد رفته

عکس نوشت: تحمل نظرات مخالف

کاش می توانستم همه حرف هائی که مخالف نظر من هست را تحمل کنم وبپذیرم

آرزوی بزرگی است

حداقل برای من

  • برباد رفته

زندگی خیلی سادست

زندگی خیلی ساده است.
در چهار عبارت خلاصه میشود؛که اسرار حیات آدمیست!
آدمی باید بتواند سهم خطای خود را ببیند؛
تا بتواند بگوید: "متاسفم"
آدمی باید شجاعت داشته باشد؛
تا بتواند بگوید: "من را ببخش"
آدمی باید عشق داشته باشد؛
تا بتواند بگوید: "دوستت دارم"
آدمی باید شاکر داشته و نعمتهایش باشد؛
تا بتواند بگوید: "متشکرم"
و در نهایت آدمی باید به درک راز نهفته در این چهار عبارت برسد؛
تا بتواند مسئولیت زندگی خویش را به تمامی بپذیرد...

  • برباد رفته

مسیر زندگی و گذر آدم ها

برخی آدم ها به یک دلیل 

از مسیر زندگی ما میگذرند

تا به ما درس هایی بیاموزند ؛

که اگر میماندند

هرگز یاد نمی گرفتیم...

(( نویسنده: خسرو شکیبایی)))

  • برباد رفته

عکس نوشت:زمین خوردن مثل بارون

این هم یک عکس نوشته

تقدیم به کسانیکه قلب و دل رئوفی دارند

و دلشان را در گرو نگاهی ، داده اند

عشق موتور زندگیست

قدردان این موهبت باشیم

  • برباد رفته

خودکشی با طناب و تراکتور بخاطر بدهی بانکی

گاهی اصلا حوصله نداری

حوصله هیچ چیزی ، حتی حوصله خودت را !!!!

افکارت برایت آزار دهنده میشود

تحملش را هم  نداری که با فکرهای خودت ور بروی و تلنگر بزنی به آنها!!!

حالی برای خواندن هم نیست

حوصله ای برای ماندن هم نیست

دل و دماغ پانشینی و صحبت کردن هم نداری!!

و خوب همه اینها میشود آینه دق!!!

مجبوری خودت را تحمل کنی!!!

مگر راه فراری هم وجود دارد؟!!!

دیروز خبردار شدم یکی نفر ،  بواسطه طلب و بدهی به بانک ، خودکشی کرده

طتابی را بدور گردن انداخته و تراکتور را روشن و سنگی جلوی لاستیک تراکتور و بعد طناب را انداخته گردنش و یا ریسمانی سنگ را از جلوی لاستیک کشیده  ،  و حرکت،  تراکتور راهی شده و طناب را کشیده و ............. الباقی ماجرا

اینکه چرا و چگونه ، چون شرایط را دقیق نمی دانم ، حرفی نمی زنم

اما اینکه انسانی مرگ را بر زندگی کردن ترجیح بدهد خیلی درد آور است

و اینکه بعد از مرگ او ؛ مگر بانک ها از پولشان می گذرند!!!

بیچاره عیالش و فرزندانش

خدایا عاقبت به خیرمان کن

آمین

  • برباد رفته

عکس نوشت: آدم وانسان

درک درستی از مفهوم جمله ندارم

به نتیجه ای رسیدید اطلاع رسانی کنید

لطفا

  • برباد رفته
به جز از عشق
که اسباب سرافرازی بود
آزمودیم همه
کار جهان بازی بود